همجنسگراهراسی یا همجنسگراستیزی؟ مسئله این است!

۱۷ ام ماه می هرسال روز جهانی مقابله با هموفوبیا (همجنسگراهراسی)٬ ترنس‌فوبیا (ترنسجندر هراسی) و بای‌فوبیا (دوجنسگراهراسی) است. این تاریخ به منظور بزرگداشت تصمیم سازمان بهداشت جهانی (WHO) که در سال ۱۹۹۰ در چنین روزی اتخاذ شد و همجنسگرایی را از لیست بیماری‌هایش حذف کرد، انتخاب شده و هدف اصلی آن آگاهی رسانی در خصوص حقوق فردی و اجتماعی اعضای خانواده‌ی رنگین کمانی، نشان دادن خشونت‌ها، ظلم‌ها و تبعیض‌هایی که در کشورهای مختلف تجربه می‌کنند و همچنین دادن امکانی به رسانه‌ها سیاستگذاران و افکار عمومی است که بتوانند به این مشکلات بیاندیشند، ضرورت پرداختن به آن را تبیین کنند، رویدادهایی ترتیب بدهند، از هنر و تخصص خود برای جلب توجه نسبت به این مسئله استفاده کرده و با یکدیگر به گفتگو بنشینند.

 

فوبیا یا ترس مرضی چیست؟

ترسی غیر قابل کنترل، غیرمنطقی و پایدار از یک چیز، موقعیت یا فعالیت خاصی که معمولا بیش‌تر از شش ماه طول بکشد را فوبیا می‌گویند که درواقع نوعی اختلال اضطرابی است. طبق تحقیقات هفتاد و پنج درصد افرادی که مبتلا به فوبیا هستند فوبیاهای متعددی دارند. توصیه می‌شود این اختلال را زیر نظر متخصص از طریق «مواجهه درمانی» درمان کنند و فرد را به منبع ترسش نزدیک کرده و با آن آشنا کنند تا زمانی که برطرف یا کنترل شود. در این مورد خاص نیز پیشنهاد می‌شود با افراد متعلق به خانواده رنگین کمانی معاشرت کرده یا با آنها در گروهی همکاری بکنند. بنابراین جایی ترس اختلال روانی به حساب می‌آید که موضوع آن واقعاً برای انسان خطری دربر نداشته باشد.

اما آیا همه‌ی رفتارهای «همجنسگراستیزانه»، «همجنسگراهراسی» است؟

اصطلاح “HOMOPHOBIA” برای اولین بار توسط «جورج واینبرگ» George Weinberg روان‌شناس بالینی آمریکایی در دهه‌ی شصت میلادی، یعنی زمانه‌ای که همجنسگراستیزی به بهانه‌ی شیوع گسترده‌ی بیماری ایدز در آمریکا بسیار رایج شده بود ابداع شد. فرض بر این بوده که ترس مرضی از فرد همجنسگرا یا گرایش همجنسگرایی علت اصلی رفتارهای خصمانه، تحقیرآمیز، متعصابه، بیزاری یا ضدیتشان باشد.

اما امروزه وقتی به کلماتی که نشان از هویت‌ها و گرایش‌های جنسی و جنسیتی متفاوت با جریان‌های غالب جوامع دارند٬ پسوند فوبیا را اضافه می کنیم می خواهیم به طیف گسترده ای از نگرش‌ها، احساسات منفی، رفتارها و گفتارهای سرکوب گرانه‌ای اشاره کنیم که نسبت به تمامی اقلیت‌های جنسی و جنسیتی، به مثابه‌ی «دیگری» در جامعه وجود دارند و باید خاطرنشان کرد که بسیاری از این رفتارها و گفتارهای مذکور ریشه در باورهای مذهبی دارند و یا توسط سیاست‌های حکومتی و یا کلیشه‌های فرهنگی حمایت می‌شوند. بنابراین این مسئله را نباید صرفاً به یک اختلال روانی فروکاست چرا که در واقع موضوع اخلاقی و سیاسی است و جایی می شود از حق و حقوق انسانی حرف زد که اختیار در عمل وجود داشته باشد.

همچنین لازم به ذکر است که همجنسگراهراسی می تواند از نوع «درونی شده» باشد. به این معنا که ممکن است حتی افرادی که خود متعلق به این خانواده هستند گرایش یا هویت جنسی خود را انکار بکنند یا همواره خودشان را در موضع ضعف قرار دهند و پایین تر از دیگران ببیند، رفتارهای همجنسگرایانه را گناه بدانند و یا داغ ننگ اجتماعی یا Stigma را به نوعی پذیرفته باشند. پس به نظر می‌رسد آگاهی رسانی در مورد هویت و گرایش‌های جنسی متفاوت و همچنین  نشان دادن مصادیق همجنسگراهراسی یا همجنسگراستیزی به تمامی گروه های اجتماعی و در هر سنی مفید خواهد بود.

برخی مطالعات نشان می دهند بسیاری از افرادی که رفتارهای همجنسگراستیزانه دارند٬ خود تمایلات همجنسگرایانه‌ی سرکوب شده داشته‌اند و به دلیل ترس از قضاوت‌های اجتماعی یا مجازات‌های قانونی در کشورهایی که همجنسگرایی یا گرایشات جنسی متفاوت را جرم می‌دانند یا برهم زننده‌ی نظم عمومی تلقی می‌کنند، برای تثبیت هویت خود و برای حل شدن در اکثریت غالب، مخالفت خودشان را ابراز می‌کنند.

نظریه‌هایی نیز وجود دارند که همجنسگراستیزی را در کنار نژادپرستی (Racism) و جنسیت زدگی (Sexism) بررسی می‌کنند و سعی دارند ریشه‌های مشترکشان را پیدا کرده و به ما نشان بدهند. کورتا اسکات کینگ Coretta scott king، فعال اجتماع، نویسنده و همسر مارتین لوتر کینگ در سخنرانی خود به سال ۱۹۹۸ گفته است: « هوموفوبیا مانند نژادپرستی و یهودستیزی و سایر اشکال تعصب که در پی آن انسانیت گروه بزرگی از مردم نفی می‌شود،حیثیت و شخصیت افراد را انکار می‌کند». بنابراین می بینیم که این موضوع تا چه حد به مسئله‌ی «قدرت» و سواستفاده از آن و همچنین به طبقات اجتماعی و جایگاه ها مرتبط است و دقیقاً به همین دلیل فقط مسئله‌ی «یک عده ای خاص» نیست که حقوق تضعیف شده‌ی خودشان را دنبال می‌کنند بلکه به زندگی تمامی شهروندان جهان با هر نوع زبان و ملیتی مرتبط است و بر زندگی همگی ما فارغ از گرایش و هویت جنسی‌ای که داریم اثر می‌گذارد.

همجنسگراستیزی مذهبی:

افراد دیگری ممکن است از طریق استدلالات عقلی، علمی یا مذهبی که در ظاهر موجه به نظرشان می‌رسد به چنین رویکردی رسیده باشند. به عنوان مثال فیلسوف معروف قرون وسطی «توماس آکوئیناس» همجنسگرایی را با ایده «قانون طبیعی» پیوند زده و محکوم می‌کند. این استدلال ناموجهی است که متاسفانه هنوز عده ی کثیری به آن استناد می کنند و اساسش «غایت انگاری» است. یعنی برخی از مذهبی‌ها می گویند غایت رابطه ی جنسی در «تولید مثل» است و هرچیزی به جز این برخلاف خواست خداوند  می باشد و برخی علم گرایان تکاملی با گرایش الهیاتی (می توانم از دکتر «شروین وکیلی» در کشور خودمان ایران نام ببرم) همین استدلال را با زبان زیست شناسانه بیان می‌کنند. یعنی معتقدند انسان غالباً به دو جنس مرد و زن تقسیم می شود و روابط جنسی این دو نیز می بایست به تولید نوع انسان منجر شود و هرگونه رابطه ی جنسی یا هویت جنسی دیگر به دلیل کم بودن از لحاظ عددی انحرافی و فاقد ارزش دگرگشتی یا تکاملی هستند. اما همه‌ی مذهبیون نیز از چنین اعتقاداتی که در این متن فرصت نداریم به جزئیاتش بپردازیم،نتیجه‌های ضداخلاقی نمی‌گیرند. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۸ کلیسای کاتولیک روم بیانیه ای صادر کرد که در آن از دولت‌ها خواست مجازات کیفری علیه افراد همجنسگرا را لغو کنند.

 

همجنسگراستیزی حکومتی:

این نوع از همجنسگراستیزی که تحت حمایت دولت یا حکومت است شامل جرم انگاری، مجازات افراد و سخنان نفرت انگیز از سوی شخصیت‌های دولتی و حتی انکار وجود این بخش از اجتماع (سخنان محمود احمدی نژاد را به یاد بیاورید) می‌شود.

اداره ی تحقیقات فدرال آمریکا FBI٬ سال ۲۰۱۰ در نتیجه ی تحقیقاتی که طی چهارده سال انجام داده بود (۱۹۹۵ الی ۲۰۰۸) به این نتیجه رسید که اعضای خانواده ی رنگین کمانی بسیار بیشتر از هر گروه اقلیت دیگری در آمریکا قربانی جرایم خشونت آمیز می شوند. یا در کشوری همانند ترکیه بین ژانویه ی ۲۰۱۰ تا نوامبر ۲۰۱۴ چهل و هفت نفر به دلیل تمایلات جنسی یا هویت متفاوت جنسی خودشان یا صرفاً برای آنکه چنین به نظر می آمدند٬ به قتل رسیده‌اند.

امروزه بیشتر سازمان های بین‌المللی حقوق بشر، مانند دیده‌بان حقوق بشر و عفو بین الملل قوانینی را که روابط رضایت بخش همجنسگرایانه میان بزرگسالان را جرم بدانند محکوم می‌کنند. برای مبارزه با همجنسگراستیزی های نهادی و سازمانی، جامعه‌ی ال‌جی‌بی‌تی‌کیو و حامیانشان از رویدادهایی مانند رژه های غرور استفاده کرده و سعی می‌کنند در قانونگذاری‌ها به نفع اقلیت‌های جنسی و جنسیتی فعالیت‌های تشکیلاتی و سیاسی انجام بدهند.

 

همجنسگراستیزی و اقتصاد:

امروزه تحقیقات ثابت کرده است کشورهایی که همجنسگراستیزی در آنها نهادینه شده و نظام‌مند می باشد سالیانه میزان قابل توجهی ضرر اقتصادی را متحمل می‌شوند. این ضرر اقتصادی به فرار مغزها و فرار نیروی کار اقلیت‌های جنسی و جنسیتی، به ترس و اکراه گردشگران، به هزینه‌های بهداشتی ناشی از درمان ایدز، افسردگی و خودکشی، سطح پایین تحصیلات، دستمزد پایین‌تر آنها که در نتیجه به سلامت بدتر و امید به زندگی کمتر این افراد ناشی می‌شود مرتبط است. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۵ که همجنسگرایی هنوز در ۲۶ کشور از ۵۴ کشور آفریقایی غیر قانونی بود، ضرر ناشی از همجنسگراستیزی به صدها میلیون دلار در سال رسید.

 

همجنسگراستیزی فرهنگی:

این نوع معمولاً به باورها و کلیشه های غلط مربوط می شوند که سه نمونه از آنها را ذکر می‌کنم:

+ترس از سرایت گرایش جنسی

+ترس از افول ارزش های اجتماعی نظیر خانه و خانواده

+ترس از بیماری

 

مخلص کلام آنکه همجنسگراستیزی مانند بسیاری دیگر از مفاهیم اجتماعی دارای ریشه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، مذهبی، اقتصادی، روان‌شناسانه و فلسفی است و می‌بایست به صورت میان رشته‌ای بررسی شود. روزی همانند ۱۷ می این فرصت را به ما می دهد تا از خود و دیگری بپرسیم:

+چرا نباید همجنسگراستیز، ترنس ‌ستیز یا دوجنسگراستیز بود؟

+آیا باورهایی که در این خصوص دارم باورهای شخص من هستند یا از طریق رسانه‌های متعدد به من رسیده‌اند و چشم و گوش بسته و بدون بررسی آنها را پذیرفته‌ام؟

+آیا نظر اکثریت ملاک حق و حقیقت در جامعه است؟ یا گفته‌ی روحانیان مذهبی؟ یا که باید به نظر علمی دانشمندان و متخصصان توجه کرد؟

+مضرات عدم تحمل «تفاوت» ها در جامعه برای شخص من، خانواده من، جامعه ی من و کل انسان‌ها چه می تواند باشد؟

+آیا می‌شود همجنسگراستیزی، ترنس‌ستیزی و دوجنسگراستیزی را به یک اختلال روانی تقلیل داد و یا این رفتارهای خصمانه توسط تعصب‌های اجتماعی و باورهای مذهبی و رویکردهای سیاسی نیز تقویت می شوند؟

+و در آخر آموزش به کودکان تا چه میزان اهمیت دارد؟ و از چه سنی باید شروع شود؟

 

به یاد داشته باشیم که یک جامعه ی عادل هیج عضوی از خود را طرد نمی‌کند.

 

کیومرث منطقی

اردیبهشت ۱۴۰۱

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *