ما اینجا هستیم، گفتگویی با مارال بلوری
مارال بلوری، هنرمند ساکن پاریس، به همراهی تیم پشتیبانی کارگاه هنرمندان در تبعید در روز انتخابات ریاست جمهوری جمهوری اسلامی ایران، ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ مصادف با ۱۸ ژوئن ۲۰۲۱، جلوی سفارت جمهوری اسلامی در پاریس، در حال اجرای یک «پرفورمنس» در حمایت از جامعه الجیبیتی ایران با برخورد پلیس مواجه شده و متحمل پرداخت جریمه نقدی شدند.
مارال بلوری، هنرمند چند رشتهای ساکن پاریس، ابتدا تحصیلاتش را در ایران شروع کرد و سپس کارشناسی ارشد خود را در زمینه تحقیق در هنر معاصر از مالزی گرفت.
مارال در توصیف رشته خود میگوید: «با ابزار و روشهای مختلف هنری کار می کنم. کلا اساس حرفه من بر پژوهش سوار است. یعنی در مورد مباحثی که از آنها الهام می گیرم و برایم جالب هستند، پژوهش میکنم و در نهایت آن را تبدیل به یک «اثر هنری» می کنم.»
مدت زیادی است که تمرکز کار او روی مباحثی همچون هویت و جنسیت است و در سالهای اخیر تمرکز ویژهای روی موضوع سیاستهای مبتنی بر هویت (identity Politics) دارد.
تبلور هنر در اعتراض
با توجه به فضای انتخاباتی و سیاسی حاکم در این دوره به دلیل نارضایتی و اقدامات اعتراضی مردم در برابر جمهوری اسلامی، پرداخت به موضوع اقلیتهای جنسی و جنسیتی به عنوان جامعهای به حاشیه رانده شده بسیار حائز اهمیت است. در جامعهای که رابطه جنسی دو همجنس با مجازاتی از شلاق تا اعدام روبه روست و قوانینی سختگیرانه و غیر انسانی در رابطه با زیست همجنسخواهانه در قانون مجازات اسلامی به چشم می خورد، موضوع حقوق و مشکلات اقلیتهای جنسی و جنسیتی مسئلهای به غایت سیاسی است و نباید به مسائل شخصی و خصوصی تقلیل داده شود.
مارال در توصیف دلایل خود برای انجام این اجرای هنری در روز انتخابات در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در پاریس میگوید: «ایده ی این اجرا این بود که با رنگ کردن پرچم جمهوری اسلامی به رنگ پرچم جامعه الجیبیتی در حقیقت به عموم جامعه بگوییم که ما هستیم. نه اینکه وقتی آقای احمدی نژاد می گوید ما همجنسگرا نداریم و کلمه ای هم که استفاده می کند یک کلمه ی توهینآمیز است. هدف اصلی این پروژه این بود که بیشتر به سیستم حاکمیت ایران بگوییم که ما هستیم. ما اینجاییم. ما وجود داریم. به همین دلیل اسم این اجرا «ما اینجاییم» است (we are here).
ما اینجا هستیم
مارال در پاسخش به صحبتهای محمود احمدی نژاد، ششمین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران، در دانشگاه کلمبیای نیویورک در سال ۱۳۸۶ اشاره می کند. احمدی نژاد در حاشیه این سخنرانی وجود همجنسگرایان را در ایران انکار و با کلمهای توهین آمیز آنها را خطاب کرده بود. از این انکار عبور می کنیم و گذر سالها را شاهد هستیم، به جایی رسیدیم که جمهوری اسلامی ایران در ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۸و ۱۳۹۹ پرچم ششرنگ جامعه الجیبیتی را بر زمین در مقابل پارک دانشجو پهن کرده و تظاهرات کنندگان را به لگدمال کردن این پرچم تشویق میکند. این یعنی حضور و مبارزه ما به رسمیت شناخته شده و به آنها احساس خطر داده است، به همین دلیل است که فعالانه دست به نفرتپراکنی علیه همجنسگرایان میزنند و افراد ترنس را مجبور به عقیم سازی کرده و هیچ قانون حمایتی برایشان تدوین و یا تصویب نمی کنند.
مارال میگوید: «فیلمبردار این پروژه و مدیر کارگاه هنرمندان در تبعید است که از این پروژه حمایت کرده است، در حال اجرای این پرفورمنس در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در پاریس دستگیر شده و مجبور به پرداخت جریمه نقدی می شوند.»
اجراگران این اجرا به همین دلیل مجبور شدند اجرا را در منطقه ۲ پاریس ادامه داده و بعد از رنگآمیزی پرچم جمهوری اسلامی به رنگهای پرچم رنگینکمانی با آن در خیابان قدم راه رفته است.
مارال می گوید:«بحث اصلی که اینجا می خواهم بهش بپردازم، مسئله نمایندگی جامعه ی همجنسگرایان، دوجنسگرایان و افراد ترنس در ایران است. به نظر من بعد از انقلاب، سیستم حاکم ایران، یک جور جنگ سرکوبگر را سیستماتیک علیه جامعه کوییر ایران شروع کرده است. به صورت عرفی و قانونی به فشار و سرکوب علیه افراد همجنسگرا به ویژه مردان همجنسگرا می پردازند این موضوع بیشتر تاثیر گرفته از مناسبات فرهنگی اسلامی است که قانون مجازات هم از آن سرچشمه میگیرد. این نظام حتی واقعیت حضور جامعه الجیبیتی را به رسمیت نمی شناسد»
مارال در ادامه به دخالتهای پزشکی برای بیماریانگاری گرایش جنسی و هویت جنسیتی، فشار روانشناسان و روانپزشکان در تحمیل درمانهای اصلاحی به افراد الجیبیتی و همچنین اعمال خشونت و ناامن کردن فضای جامعه از طریق تبلیغات منفی علیه این جامعه که منجر به خودکشی و قتلهایی نظیر قتل بیرحمانه علیرضا توسط مردان خانوادهاش می شود، اشاره می کند: « اینها مسائلی هستند که نه تنها مرا به خشم می آورند، بلکه این اضطرار را در من ایجاد می کنند که کاری انجام دهم که به این موضوع خشونت و بازتولید خشونت علیه جامعه اقلیتهای جنسی و جنسیتی ایران بپردازد.»
ستم بر جامعه الجیبیتی در جمهوری اسلامی سیستماتیک است
مارال در ادامه در مورد دلیل برگزاری این اجرا اضافه می کند :«علت اینکه می خواستم این اجرا را انجام دهم، دقیقا این است که نه تنها فقط به ساختار حاکمیت ایران، بلکه به بقیه دنیا هم بگوییم که ما جامعه الجیبیتی ایران هستیم. ما اینجاییم. دولت نمی تواند وجود ما را نفی کند. نکته دوم که بسیار مهم است این است که ما باید به عنوان موضوع سیاسی و اجتماعی برابر با دیگران شناخته شویم. یعنی ما باید حقوق برابر با دیگران داشته باشیم که البته دولت ایران از این قضیه بسیار فاصله دارد. حتی به نظر من زنان نیز در ایران، به حاشیه رانده شده هستند. اتفاقات ناگواری هم که در ایران می افتد از قبیل قتل پسر جوانی که توسط پدرش به قتل رسید.»
طبق آخرین گزارش تحقیقی ششرنگ، ۹۲٪ از جامعه الجیبیتی ایران قاطعانه اعلام کردند که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکرده و رای نمی دهند. از دلایل تحریم انتخابات جمهوری اسلامی توسط بخش بزرگی از جامعه الجیبیتی ایران در این گزارش نقل شده است:« به حکومتی که انسانم نمیداند رای نمی دهم.» و یا «کسی که من و امثال من را به رسمیت نمیشناسد به رسمیت نمی شناسم که بخواهم رای بدهم » این اتفاق نشان میهد که جامعه الجیبیتی به حقوق خود آگاه شده و به عاملیت سیاسی خود پی برده است و تصمیم گرفته تا با نقض حقوق خود برخورد سیاس جدی داشته باشد.
مارال بلوری ضمن ابراز امیدواری در پیشرفت گفتمان دفاع از حقوق افراد الجیبیتی در ایران، میگوید:«من امیدوارم که چنین کارهایی باعث تغییر شوند. تفاوتی که ایران امروز با ایرانی که من در آن بزرگ شدم دارد این است که حالا دیگر شبکههای اجتماعی وجود دارند. بسیاری از فعالان حقوق افراد الجیبیتی و حقوق بشر، فمینیستها، چه در داخل و چه خارج از ایران، با استفاده از این شبکه ها اطلاع رسانی می کنند که بخش بسیار مهمی در تغییر نگرش و طرز فکر است. درست است که در ایران، ما بسیاری از شرایط و وسیلههایی که در آمریکا وجود دارد نداریم، ولی شبکه های اجتماعی امروزه ما را قادر می کنند که صدای افراد کوییر ایران که خشونت را به صورت روزمره تجربه می کنند به جامعه برسانیم.کارهایی از این دست می تواند از طریق بازنشر کردن ، جرقهای ایجاد کند.»
مارال مصاحبه با ششرنگ را با گفتن از تجربه خودش به پایان می رساند:
«من فکر میکنم که من اگر یک نوجوانی در ایران بودم که به هر دلیلی، کارهای فعالان حقوق افراد کوییر را در شبکه های اجتماعی می دیدم، شاید حتی اگر بسیار کم، زندگی را برای من آسانتر می کرد. اینکه می فهمیدم یک سری از آدمها هستند که تجربهای ی مشابه من داشتند و میشود الجیبیتی بود و زندگی کرد و برای حقوق خود جنگید.»
این پروژه در روزهای ۲۴ و ۲۵ ژوئن ساعت ۶ بعدازظهر در طی نمایشگاهی با نام دفلاگراسیون (انفجار) درگالری کارگاه هنرمندان در تبعید، در پاریس به نمایش گذاشته می شود. این نمایشگاه با توجه به ماه افتخار الجیبیتی به برگزاری اجراهایی با محوریت حقوق افراد کوییر و تاریخ کوییر میپردازد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.