دانشجوی اراکم و اینجا بهترین دوستای زندگیم و پیدا کردم…

کاوه‌ام از دوران پیش از کنکور حس خودم و اینکه همجنسگرام رو کامل فهمیدم و در موردش تحقیق کردم و خودم رو پذیرفتم .

قبل دوران کنکور با یک نفر آشنا شدم که به عنوان عشق اولم خیلی وابستش شدم البته رابطه ما راه دور بود و فقط در طول ۱ سال ۲ بار نتونستیم همدیگه رو از نزدیک ملاقات کنیم. 

موقع کنکوربود که کات کردیم و شکست خیلی بدی خوردم و اون سال در کنکور موفق نشدم.

خیلی اهل دوست و رفیق نبودم به همین دلیل مجبور شدم خودم تنهایی بال و پر خودم رو جمع و جور کنم و شروع کردم به درس خوندن و کنکور  سال ۹۹ دانشگاه سراسری اراک قبول شدم. 

اما تو این دانشگاه ۵ تا از عزیزترین افراد زندگیم رو پیدا کردم و شدن مثل برادرم.

از این که بخوام دوباره وارد رابطه بشم خیلی ترس داشتم و هر کسی سمتم میومد پس می‌زدم.

 

می‌دونین بنظر من باید حق بدیم تا حدی به جامعه دگرجنسگرا که در پذیرش ما کمی سخت پیش برن.

 ما که خودمون از جامعه ال‌جی‌بی‌تی هستیم و کامل شناخت داریم این مسائل برامون عادیه اما برای بقیه اقشار جامعه که از فرهنگ و آداب و رسوم مختلف هستن و تو دانشگاه و جامعه  در محیطی بسته دورهم جمع شدن چون آگاهی‌شون کمه اصلا براشون قابل قبول نیست و باید مدام توضیح داد تا به مرور با جامعه‌مون آشنا بشن.

 

به مرور زمان اعتمادم کامل به دوستام جلب شد و یک روز تصمیم گرفتم بهشون بگم که من همجنسگرام.

 یک روز با یکی از دوستام رفتیم بیرون و بهش گفتم تو می‌دونستی هویت‌های مختلف و گرایشات جنسی متفاوت هم وجود داره؟

 و براش توضیح دادم و دیدم چقدر منطقی  باهام برخورد کرد و همونجا حس خودمم بهش توضیح دادم.

 بعد اون روز با بقیه دوستام هم حرف زدم.

 اولش براشون قابل قبول نبود و یه مدت خیلی سخت بود که بفهمن ولی هر روز بیشتر براشون توضیح می‌دادم و مقاله‌های مختلفی که خوندن بهشون آگاهی داد تا جایی که الان جوری شده که خودشون از جامعه ال‌جی‌بی‌تی‌+ حمایت میکنن و جوری حواسشون بهم هست که اجازه نمی‌دن داخل دانشگاه کسی بهم توهین کنه یا بخواد ازم سواستفاده‌ای کنه و مثل برادر پشتم هستن و هرجا به مشکل می‌خورم بهم کمک می‌کنن.

تو همین دوران دانشگاه با یک آقایی آشنا شدم که واقعا فرق داشت با بقیه و خیلی دلبسته و وابستش شدم و خیلی رابطه‌مون خوب بود تا اینکه کم کم سرد شد باهام و با بی‌رحمی تمام جدا شدیم.

بعد شکست عشقی دوم دیگه جرات نکردم وارد رابطه بشم و به خودم قول دادم تا کسی که از ته قلبش عاشقی رو قبول نکرده باشه و معنی تعهد و عشق رو نفهمیده باشه پیدا نشه، با کسی وارد رابطه نشم و امیدوارم به همین زودی ها کسی وارد زندگیم بشه که با هم بهترین عشق و رابطه دنیا رو تجربه کنیم که نظیرش وجود نداشته باشه .

امیدوارم که اون نیمه حقیقی قلبم همینجا پیدام کنه و بیاد سراغم. :))

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *