سافو (Sappho) , چه چیزی می تواند از این نمادین تر باشد که به خاطر تو کلمه ای وارد فرهنگ لغت شود این میراث توست.

شاعر زن  زیبای یونانِ باستان از جزیره لسبوس ، که الهام بخشِ اصطلاح “لزبین” است.  

(لزبین مشتق از کلمه لسبوس زادگاه سافوست) و این تنها ادعای شهرت او نیست. 

سافو در قرن ششم پیش از میلاد در بخش ایرسوس (Eresos) از جزیره‌ی لسبوس یونان زاده شد.

او به خانواده‌ای اشرافی تعلق داشت که به‌دلیل شورش‌های سیاسی، بعدها برای مدتی به سیسیلی تبعید شد. 

 

سافو در زمان خود به‌عنوان بزرگ‌ترین شاعر غنایی شناخته شده بود.

افلاطون او را دهمین الهه‌ی هنر “دهمین الهه شعر و موسیقی”   نامید، زیرا در یونان قدیم، به نه ایزدبانوی هنر اعتقاد داشتند.سقراط او را سافوی زیبارو می‌خواند و زیبایی شعر او را همراه با زیبایی ظاهرش می‌ستود. 

 

 تصویر و نام سافو در کنار آفرودیت بر برخی سکه‌ها و گلدان‌های باقی‌مانده از سده‌ی ششم پیش از میلاد مشاهده می‌شود و نشانه‌های دیگر وجود دارد که حاکی از شهرت سافو در زمان حیاتش است که این شهرت، از یونان بسیار فراتر رفته ، آن‌چونان‌که اشعار او در مناسبت‌های مختلف در سرزمین‌های دیگر، از جمله مصر و بابل دکلمه می‌شده‌اند.

 

لسبوس  از مراکز درخشان فرهنگی و دارای سابقه و سنت دیرین شاعرانه بود و  برخلاف بسیاری از دولت شهرهای یونان زن ستیز نبود و زنان این جزیره به راحتی  از آموزش بالا برخوردار می شدند و باشگاه هایی برای ترویج شعر و موسیقی داشتند و بدون تردید وجود همین آزادی نسبی باعث ظهور شخصیت های برجسته ای از میان زنان آن دوران شد که سافو یکی از مهمترین آنان است. او اشعارش را برای حلقه فرهنگی دوستان و پیروانش که بیشتر آنان زنان جوان بودند، می سرود. 

 

اشعار سافو دارای قالب ها و  وزن های بسیار متنوع بود که نوعی از آن به نام شعر سافیک همچنان وجود دارد.  

 

سافو خود برای اشعاری که می‌سرود، ملودی می‌ساخت و در نواختن بربط و چنگ مهارت داشت. بدون شک، او بزرگ‌ترین ترانه‌سرای عصر خود بوده است. او آموزشگاه آواز، موسیقی و رقص داشت و پایه‌گذار مکتبی در ستایش آفرودیت، 

تحت عنوان تیاسوس بود. 

 

آن‌چه مایه‌ی تاسف است این است که امروزه از شعرهای فراوان او که در یونان قدیم بالغ بر نه جلد بوده‌اند و در کتابخانه‌های معروف، نسخه‌های آن موجود بوده‌اند، تنها اندکی باقی مانده است. در واقع تنها یک شعر از شعرهای سافو به‌طور کامل موجود است، شعری زیبا و مانند غالب شعرهای سافو همجنسخواهانه.

این شعر، سرودی روحانی، تقدیم به آفرودیت است که در آن، از این الهه می‌خواهد دل دختری را که خیلی دوستش دارد، به دست آورد.

 

او در شعرهایش از بیش از ده زن نام برده است، گروهی اعتقاد دارند، زنان نام‌برده‌ی او، از شاگردان‌ش بوده‌اند که با هم مراسم رقص در ستایش آفرودیت را برگزار می‌کردند، ولی مضمون شعرها به‌وضوح دلالت بر رابطه‌ی همجنسگرایانه با آن‌ها دارد و حتی اگر شاگردان او بوده باشند، در شعرها، اثری از رابطه‌ی استادی و شاگردی نیست. 

 

مردان آن عصر، برای خوار شمردن او تمام تلاش خود را کردند. و کمدی‌نویسان زیادی شخصیت و شعر او را به سخره می گرفتند. آن‌ها نمی‌توانستند بپذیرند زنی بتواند احساساتش را به‌وضوح بیان کند، آن‌ها زبان شعر او را زبان روسپیان نامیدند، او را به‌عنوان یک همجنسگرا ناچیز شمردند. 

جامعه‌ی مردمحور آتن، زن را از اجتماع دور نگاه می‌داشت، با چنین طرز فکری، شهرت و هنر سافو تهدیدی برای شخصیت قدرتمند مرد بود. 

 

پس از آن، با گسترش مسیحیت و قدرت‌یافتن کلیسا، محکومیت سافو و تلاش در محو آثار و نام او، به‌طور جدی‌ای آغاز شد. در سال ۳۸ میلادی اسقف ِکنستانتینوپل (قسطنطنیه) دستور داد تا تمام آثار سافو را بسوزانند، و این دستور اجرا شد. 

 

در سال ۳۹۱، مسیحیان کلیه‌ی آثار کلاسیک کتابخانه‌ی اسکندریه را به آتش کشیدند که در زمره‌ی آن‌ها آثار سافو نیز موجود بود و در سال ۱۳۷۰ میلادی، پاپ گرگوریوس هفتم دستور داد تا تمام نسخه‌های باقی مانده از آثار سافو در رم و قسطنطنیه را بسوزانند. 

 

ولی با وجود تمام این‌ها، نام سافو جاودانه ماند، او در زمان خودش خیلی بیش‌تر شهرت داشت، و مورد احترام بود اما همان‌طور که در شعرش می‌گوید، نامش پس از مرگ نیز فراموش نشد. شاعران بسیاری چنین ادعایی داشته‌اند ولی سافو آن را به اثبات رسانده است. او قدیمی‌ترین لزبینی است که با وجود تمام تلاش‌های مخالفان همجنسگرایی و دشمنان پیشرفت زنان، نامش تا ابد باقی مانده است. او سرچشمه‌ی الهام و شاعرانگی در زنان بسیاری از عصر حاضر بوده است که در آن میان، می‌توان به «رنه ویوین» و «ایمی لاول» اشاره کرد. 

 

اکنون او و نامش، نماد همجنسگرایی زنانه در سرتاسر دنیا است و همه‌ی همجنسگرایان زن، هم‌دیار او خوانده می‌شوند: لزبین یعنی اهل لسبوس. 

 

تاثیر و اهمیت سافو جنبه های گوناگون دارد. سافو نخستین زن شناخته شده نویسنده و بنیان گذار ادبیات زنانه شمرده می شود. او در عین حال نه فقط بر شعر دوران خود که بر شاعران دوران امروز چون “ازرا پاوند، فیلیپ سیدنی، سواین برن ” تاثیر گذاشته است. 

سافو با بیان حالات خود و زنان دیگر به عنوان الهه شعر همجنس گرایان  قدر و منزلتی والا دارد و به عنوان نمادی از عشقِ همجنسگرایان تثبیت شده است.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *