عاقبت ما را خواهید دید!

در سالگرد انقلاب ژن، ژیان، آزادی گروهی از اپوزیسیون در تبعید ایران به دعوت پلتفرم دموکراتیک ایران در شهر کلن آلمان گرد هم آمدند و کنفرانسی برگزار کردند. وقتی تبلیغات این برنامه را دیدم خوشحال شدم چون قرار بود در آن به موضوع ستم جنسی و جنسیتی پرداخته شود ، بنابراین با شوق خاصی خودم را برای حضور آماده کردم.

لحظه ورودم به سالن همزمان شد با خواندن نام یکی از آسیب دیدگان قیام ژن، ژیان، آزادی که آن لحظه در سالن حضور داشت. همه اینطور برداشت کردند که من صاحب آن نام هستم، و مورد تفقد و تشویق حضار قرار گرفتم اما خیلی زود مشخص شد که من آن فرد نیستم و مرا اشتباه گرفته بودند.

شادی امین، سخنران بخش موضوع جنس و جنسیت بود که به موضوع حضور جامعه ال جی بی تی در اعتراضات و طرح مطالباتشان پرداخت و از ضرورت شامل کردن حقوق همه ستمدیدگان در برنامه و اهداف سازمان های سیاسی و حقوق بشری حرف زد. بعد از سخنرانی شادی امین واکنش ها به حرف ھای او عالی بود اما من که در پشت صحنه بودم، می توانستم نگاه‌ھا، حرف های پنھانی و گاه عریان و بدون ملاحظه افراد را ببینم و بشنوم. من شاھد هموفوبیا پنھان بودم و پس از تردید و اضطراب فراوان تصمیم گرفتم به پشت تریبون بروم و در بخش “تریبون آزاد” حرف هایم را بزنم. .این آزارم می داد. بالاخره دیواری که سالها دور خودم کشیده بودم فروریخت. انگار پاهایم مصمم تر از همیشه مرا به مسیری می بردند که تا پیش از آن یارای رفتن به سویش را نداشتم. حرفهایم را با این جمله شروع کردم و گفتم که ” هنگام ورودم به سالن طنز تلخی اتفاق افتاد، همگی گمان کردید که من فرد مجروح شده توسط جمهوری اسلامی هستم و به خطا تشویقم کردید. اما باید شما، من و جامعه کویر را چند برابر بیشتر تشویق کنید که ھم جراحت ها از سوی جمهوری اسلامی بر روح و جانمان داریم هم از شما روشنفکران و اعضای اپوزیسیون. قبل بیان حرف هایم لازم است بگویم با خودم خیلی کلنجار رفتم تا به اینجا بیایم و حرفهایم را بزنم پس لرزش صدا و استرس من را به حساب این بگذارید، نه به خاطر ترس از سخن گفتن در مقابل جمع، که بنده سالها سابقه تدریس در دانشگاه و دفاع به عنوان وکیل مدافع در مقابل کریه ترین قضات جمهوری اسلامی را داشتم. پس از ترس نیست بلکه از دلھره قضاوت شدن است. ممنون از دوستان خوبم که تشویقم کردند تا بیایم و حرفهایم را بزنم. از اینجا شروع خواھم کرد که اولین روزھایی که از ایران آمده بودم دوستی اھل کلمبیا از من پرسید شرایط کوییرھا در ایران چطور است؟ من برای او کمی که توضیح دادم دوباره از من پرسید یعنی ھیچکس درباره گرایش جنسی تو نمی داند جواب دادم نه. پرسید دوستانت چطور؟ جواب دادم خیر! پرسید خانواده ات چطور؟ جواب دادم البته که نه. و او با تعجب پرسید چرا؟ و من در حالی که احساس می کردم دارم بسیار منطقی جواب میدهم گفتم خاطر اینکه در ایران ممنوع و تابو است. او با کمال آرامش به من گفت ولی خانواده کسانی ھستند که از تو حمایت می کنند و نباید از آنھا پنھان کنی. و من حال از شما می پرسم خطاب به شما می گویم چند نفر از شما از اعضای خانواده تان خبر دارید که کوییر ھستند؟ لطفاً اگر امکانش ھست دستتان را بلند کنید”.

 در این لحظه ھیچ کسی دستش را بلند نکرد ،ھیچ کس. ناخودآگاه یاد آن جمله معروف احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا افتادم که گفته بود ” در ایران ما ھمجنسگرا نداریم”… 

 ادامه دادم که “به قول حضرت مولانا، پیش چشمت داشتی شیشه کبود /لاجرم عالم کبودت می نمود. شیشه کبود را از جلوی چشمانتان بردارید ، دنیا را نگاه کنید ،دنیا سیاه نیست ، دنیا یک رنگین کمان زیباست. نگاھتان را تغییر دھید، در خلوت با خودتان حرف بزنید و از خود انتقاد کنید که تا چه اندازه فضای زیست را برای زنان و کوییرھا تنگ و یا آزاردهنده کرده اید. تا چه اندازه در جمع روشنفکرانه تان مجال ابراز ھویت به کوییرھا داده اید؟ من در این کنفرانس نگاه ھایی ناخوشایند را احساس کردم و این امر نه اینکه تنھا تجربه شخصی و ناشی از سوء تفاھم باشد بلکه دوستانی که سابقا در این جمع ھا بوده اند نیز به من امکان مواجهه با این نگاه ھا را متذکر شده بودند. جملاتی مانند اینکه درست است، حق دارید ولی الان وقتش نیست، موضوعات مھم تری داریم… کلماتی مانند ھمجنسباز که پشت تریبون این کنفرانس گفته شد… جملاتی مانند “در فردای آزادی شماھا ھم حق زندگی دارید”… گویی باید قدردان دوست عزیزی باشیم که این حق را به بنده و کوئیرھا داد تا زنده بمانیم و ما را در کوره ھا نخواھند سوزاند! در آخر می خواھم بگویم این ماھی سیاه کوچولو که سالھا مبارزه در پشت سرش ایستاده ھم اکنون به ماھی شش رنگ جوانی بدل شده که تا از بین بردن تمامی مصادیق تبعیض و ستم سر باز ایستادن ندارد”. 

وقتی حرف ھایم به پایان رسید با تشویق حاضران مواجه شدم…  و امروز با بازگو کردن این اتفاق، از ھمه افراد عضو جامعه کوییر یا فعالین کویبرفمنیست درخواستی دارم. اینکه در ھمه کنفرانس ھا و سمینارھایی که شرکت می کنند این سوال را مطرح کنند و از دیگران بخواھند که ما را ببیند! بله ما را ببینید، ما وادارتان می کنیم که ما را ببینید. بدون چنین دیدنی، حرف زدن از ما و حقوقمان ممکن نخواهد شد.

 

سروش شکیبا

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *