اگه هنوز همجنسگرایی و ترنس بودن رو اختلال می دونی، چند دهه از علمِ روز و استاندارد جهانی عقبی…
دیاسام-۵ (DSM-5) و آیسیدی-۱۱ (ICD-11) در مورد همجنسگرایی و ترنس بودن چی میگن؟
گرایش به همجنس / همجنسگرایی
در سال ۱۹۹۰ انجمن روانشناسی آمریکا(APA) اعلام کرد: «به نظر نمیرسه، درمان بتواند اثری بر تغییر گرایش جنسی افراد داشته باشد و حتی بیشتر مضر است تا مفید. تغییر گرایش جنسی یعنی تغییر عاطفه، احساسات رمانتیک جنسی و بازسازی تلقی فرد از خود و هویت اجتماعی خویشتن»
و در سال ۱۹۹۸ انجمن روانپزشکی آمریکا با انتشار یه بیانیه مخالفتش رو با هر نوع درمانی برای همجنسگرایی و اختلال و بیماری دونستنش رو اعلام کرد.
در سال ۲۰۰۰ این بیانیه با اضافه شدن یک نکته اصلی کامل شد.
درمانگر باید از تلاش برای تعیین هدف ( تغییر گرایش) مراجعینش خودداری کنه و بر این اساس توصیه اخلاقی که به متخصصین شد این بود که دست از تلاش برای تغییر جهتگیری جنسی مراجعان بردارند.
به همین منوال این انجمن متخصصان بهداشت رو تشویق کرد که از بزرگنمایی در مورد اثر تلاشهاشون برای تغییر گرایش جنسی و ترویج درمان یا وعده دروغین تغییر تمایلات جنسی به افرادی که نگران گرایش جنسیشون هستن خودداری کنن.
در نهایت براساس نسخه پنجم دیاسام که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، اعلام کرد هیچ تشخیص یا درمانی را نمیتونه پیدا کنه و گرایش جنسی غیر دگرجنسگرایانه از رده بندی اختلالات روانی خارج شده است.
سال ۲۰۱۹ هم بسیاری از رواندرمانگرانکه همجنسگرایی رو بیماری میدونستن از انجمن روانپزشکی آمریکاعذرخواهی کردن چرا که این اشتباه بزرگ و بیمار تشخیص دادن افراد همجنسگرا باعث بسیاری ازشکنجهها، تبعیض، فشار اجتماعی و … برای جامعه همجنسگرایان شده بود.
در آخرین نسخه DSM-5 که توسط انجمن روانپزشکان آمریکا در سال ۲۰۱۳ منتشر شده بود، اختلال هویت جنسیتی جای خود را به تشخیص جدیدی به نام ملال جنسیتی داده بود.
ولی در نسخهی یازدهم ICD، که در ژوئن سال ۲۰۱۸ منتشر شد دیگه خبری از اختلال هویت جنسیتی یا حتی ملال جنسیتی وجود نداره.
طبق دیدگاه سازمان بهداشت جهانی، ترنسجندریسم که با عنوان جدید «عدم تطابق جنسیتی» مطرح میشه، اختلال یا بیماری نیست بلکه میتونه وضعیتی باشه که نیاز به حمایت یا مداخله پزشکی داره.
حالا دیگه این برچسب، از طبقهبندی اختلالات روانی خارج شده و براساس رویکرد جدید، افراد ناهمنوا از نظر جنسیتی، زمانیکه نسبت به وضعیتشون دچار رنج و استرس قابل ملاحظه که مخل زندگیشون نشده باشند، نباید تشخیصی دریافت کنن.
به عبارت سادهتر ناهمنوایی جنسیتی به خودی خود، اختلال یا نابهنجاری تلقی نمیشه مگه اینکه باعث ایجاد یه استرس درونی قابل ملاحظه برای فرد بشه.
و کلید تشخیص در این موقعیت وجود «استرس قابل ملاحظه» است.
یعنی توجه کنین که این استرس، باید منعکس کننده نارضایتی درونی شخص باشه، نه بازتاب آزار یا عدم تحملی که از سوی جامعه یا خانواده به فرد تحمیل میشه.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.