به بهانه روز جهانی ازادی مطبوعات تحلیل نمونهای از نفرت پراکنیهای رسانههای وابسته به جمهوری اسلامی، حوزهی مطالعات جنسیت – یادداشتی از کیومرث منطقی
خبرگزاری «مشرق»، در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۲، مطلبی را با عنوان «وقتی سازمان جهانی بهداشت مروج انحراف جنسی در مدارس میشود» منتشر کرد. متن مذکور که رویکرد خودش را از سایت «Stopworldcontrol.com» (به کنترل جهانی پایان دهید) وام گرفته است، به همراه مرجعش، مدعی شده که سازمانهای بینالمللی، نظیر سازمان ملل متحد UN، یونیسف و سازمان بهداشت جهانی یا همان WHO، برای «جنسی کردن» مدارس و عادیسازی «پدوفیلیا» در جامعه، توطئه کردهاند و بی آنکه دلایل و شواهد قانع کنندهای ارائه کند، مخاطبینش را با کلمات سنگینی که از لحاظ اخلاقی دارای بار منفی هستند، مثل «خبیثانه»، «سیاه»، «اهریمنی»، «جنایتکارانه» و «منحرف» روبرو میکند.
مغالطه در مورد روتگرز، ناشری که برای مدارس، آموزش بهداشت جنسی تهیه میکند:
در همان ابتدای این گزارش به اصطلاح «خبری ـ تحلیلی»، از نهادی آموزشی به نام «روتگرز» Rutgers صحبت میشود که ناشر هلندی مطالب آموزش جنسی در مدارس است و مشرق مدعی شده که این نهاد: «سالها در تلاش بوده تا پدوفیلیا را قانونی کند.»!
اما در سایت روتگرز آمده است که آنها بر موضوعات: «سلامت جنسی، زیست شناسی و آناتومی، تولید مثل، کنترل تولد و پیشگیری از بیماریها، تأثیر هنجارهای جنسیتی، تنوع جنسی، اجبار جنسی و لذت جنسی متمرکز شدهاند.» و از آنجایی که: « در برخی از کشورها، سیاستهای ملی در زمینهی آموزش بهداشت جنسی در سالهای اخیر با مخالفت شدید گروههای مذهبی، احزاب سیاسی و گروههای والدین محافظهکارتر مواجه شده است.»، بالاخص «جوانان، از حمایت کافی برای کشف و شناخت هویت جنسیتی و گرایش جنسی خودشان در محیطهای امن آموزشی برخوردار نیستند.»
همچنین آنها در توضیحات تکمیلی خودشان به روشنی مبنای استدلالی اقداماتی که انجام میدهند را تبیین کردهاند. مثلاً در مورد سن مناسب آموزش جنسی، (بر پایهی تحقیقات دانشگاهی و تفکر پیرامون این موضوعات به نحو علمی) به صراحت توضیح دادهاند که: «عقاید در مورد سنی که باید آموزش جنسی از آن شروع شود متفاوت است. اکثر کشورها از بین ۱۲ یا ۱۴ سال یا بیشتر شروع میکنند اما در برخی از کشورهای اروپای غربی، از جمله هلند، آموزش جنسی از سنین ۴ تا ۵ سالگی شروع میشود.»
«راتگرز آموزش جنسی را یک فرآیند یادگیری مادام العمر میداند» و معتقد است که: «جوانان به آن نیاز دارند تا انتخابهای خودشان را در روابط و زندگی جنسی، آگاهانه و عاری از انگ، تبعیض و خشونت داشته باشند. آنها خود را: «رهبران فکری بینالمللی در زمینهی آموزش جامع جنسی» میدانند که «در بیش از ۲۹ کشور با گروهی از شرکای مختلف» کار میکنند.
قضیهی پدوفیلیا و ارتباطش با نهاد روتگرز چیست؟
«مارگو کاپلان» استادیار دانشکدهی حقوق راتگرز، سالها پیش، پیشنهاد کرد که بهتر است پدوفیلیا (میل جنسی به کودکان) را به جای جرم، یک اختلال روانی شناسایی کرد. این نظر او با کج فهمیهای بسیاری مواجه شد. منظور کاپلان خارج کردن آزار و اذیت جنسی کودکان از حیطهی اخلاق و قانون نبوده است. به گفتهی خود او در یکی از مصاحبههایش: «بحث من این نیست که سوءاستفاده جنسی از کودکان را جرم زدایی کنیم. اختلال روانی پدوفیلی تنها در سطح کشش جنسی نسبت به کودکان معنی دارد و نه در رفتار واقعی کودک آزاری. بحث من این است که با درمان و مداخلهی زودهنگام در اختلال روانی پدوفیلیا، میتوانیم از کودک آزاری جلوگیری کنیم که البته چیزی وحشتناک است و باید مجازات شود.»
پس مغالطهی دیگر متن مشرق و سایت مذکور، در این است که نظر یک فرد را اولاً به کل یک نهاد نسبت دادهاند و ثانیاً همان نظر را نیز قلب کردهاند.
آیا در مدارسی که در آنها آموزش جنسی وجود دارد «پورنوگرافی» پخش میشود؟
ادعای دیگری مطرح شده است که: «طبق دستور سازمان بهداشت جهانی و سازمان ملل، کودکان در مدرسه پورنوگرافی تماشا میکنند و سپس، به عنوان بخشی از «آموزش جامع جنسی» با هم تمرین میکنند.»
ابتدا میبایست «پورنوگرافی» را تعریف کنیم تا بتوانیم مصادیق آن را تشخیص بدهیم: هرزهنگاری یا همان پورنوگرافی، نمایش رفتار جنسی به قصد ایجاد هیجان جنسی در کتابها،عکسها، مجسمهها، فیلمها و سایر رسانههاست. تمایز بین پورنوگرافی (مطالب غیرقانونی و محکوم) و شهوانی (که به طور گسترده قابل تحمل است) تا حد زیادی فرهنگی میباشد و بسته به استانداردهای جامعه تغییر میکند. مثلاً برخی از نظریه پردازان آن را به طور خاصتر، محتوایی دانستهاند که افراد – به ویژه زنان – را به عنوان ابژههای جنسی در دسترس و موجوداتی فرعی که اغلب در بستر خشونت هستند، نشان میدهند.
عنصر دیگری که باید در این بحث در نظر گرفت، نیت نویسنده یا هنرمند است. مثلاً میتوان پرسید که آیا آن محتوا به عمد برای نقض یک تابوی جنسی تولید شده است؟ یا هدف برانگیختن جنسی دیگران را داشته و یا صرفاً نگاهی زیبایی شناسانه در کار بوده است؟
بنابراین، ادعای پورنوگرافی بودن مطالب آموزش جنسی برای کودکان، که تصویر دارند، غلط است. چون هدف در اینجا نه تحریک میل جنسی کودکان بلکه آموزش برای درک بهتر آنها از این موضوعات و پیشگیری از سوء استفادهها و خطراتی است که در همان سن یا در آینده ممکن است با آنها مواجه شوند.
جنسیسازی sexualize در برابر جنسیگرایی Sexism:
اصطلاح «جنسیسازی» از منظر فلسفی کمابیش بیمعناست. چرا که انسانها مانند دیگر حیوانات دارای جنس (زن، مرد یا بیناجنسی) هستند و رابطهی جنسی نیز بخشی از طبیعت اجتماعی آنهاست. موضوعی که واقعاً جای تفکر دارد، تعیین رشد عقلی برای آشنایی با این مفاهیم و با روابط جنسی سالم است.
در متن مذکور، سعی کردهاند تعریفی از «رابطهی جنسی سالم» ارائه کنند: «همهی ما میدانیم که تمایلات جنسی موضوع عشق، صمیمیت، امنیت و وفاداری به یک شخص است که شما خود را به آن متعهد میکنید. تمایلات جنسی نیروی قدرتمندی است که در صورت ابراز اشتباه، میتواند صدمات غیرقابل توصیفی را به انسان وارد کند. یک انسان بزرگسال بالغ و طبیعی، با هر کسی درگیر انواع اعمال جنسی نمیشود. چه رسد به این که، به کودکان کوچک آموزش دهند که این کار را با دوستان خود و حتی در کلاس درس انجام دهند.»
ابتدا، لازم به ذکر است که در هیچ مدرسه و نهاد آموزشی، دانش آموزان به داشتن رفتارهای جنسی با یکدیگر تحریک یا تشویق نمیشوند و در این متن هم نمونهای برای آن آورده نشده است. دیگر آنکه اتفاقاً، دقیقاً، به علت آنکه کودکان با ارزشهای عشق، دوستی، امنیت و وفاداری در روابط جنسی سالم آشنا شوند و ارتباط این مفاهیم را به یکدیگر درک کنند، تا مورد سوءاستفادهی بزرگسالان واقع نشوند و خودشان در بزرگسالی کمتر«اشتباه» کنند، این آموزشها را دریافت میکنند.
مسئلهی خودارضایی:
در قسمتی دیگر گفته شده است که این مدارس: «به کودکان نوپا، تکنیکهای خودارضایی و جنسی را آموزش میدهند.»
در این ادعا، نادرست بودن عمل «خودارضایی» فرض گرفته شده است. اما اگر خودارضایی از منظر روانشناسی و زیستشناسی و همینطور در «اخلاق غیردینی» مجاز باشد، میتوان در مورد زمان آگاهیرسانی در مورد آن و اینکه کودکان از چه سنی آمادگی فهم چنین مسائلی را دارند، به گفتگو و مشورت نشست.
سوءاستفاده از رنگها در پیشبرد پروپاگاندا:
در این متن حتی به رنگارنگ بودن لوگوی سازمان بهداشت جهانی نیز اشاره شده و سپس آن را با عینک «توهم توطئه»، همراستا با نیت خبیثی که ایشان تشخیص دادهاند! برای توجیه ادعای خودشان استفاده کردهاند. (عکسی که استفاده کردهاند نه سازمان بهداشت جهانی، بلکه لوگوی اهداف توسعهی پایدار است.)
مغالطهی تعمیم جزء به کل:
همچنین، در این متن میخوانیم که: «جنسیسازی کودکان حتی در سطح شرکتهای جهانی نیز انجام میشود، همانطور که با لیوانهای مکدونالد دیدهایم، که – وقتی درست چرخانده شوند – کودکان را در حال انجام اعمال جنسی نشان میدهند.»
تعبیر «جنسیسازی لیوانهای مک دونالد»، به مجموعه لیوانهایی اشاره میکند که مک دونالد ژاپن طراحی کرده است. بر روی هر یک از این لیوانها یک پسر یا یک دختر در وضعیتهای بدنی متفاوت وجود دارند و اگر آنها را کنار یکدیگر بگذاریم، یکدیگر را میبوسند. برخی از مصرف کنندگان، متوجه شدند وقتی این لیوانها را درون هم قرار میدهند یا به زاویههای مختلفی که مقصود طراح نبوده است، میچرخانند (نه آنکه چرخش «درست» این یا آن باشد)، تصاویری به وجود میآیند که به نظر سکسی میرسند.
دو مغالطه در اینجا وجود دارد: ۱.یک طراحی، در یک شعبه، از یک شرکت، به سیاستهای جهانی نهادهای بین المللی تعمیم داده میشود. ۲.مقصود از طراحی چیز دیگری بوده و این اتفاق اثر ثانویهی آن بوده است.
توهم توطئه:
در آخر آمده است که: «سازمان جهانی بهداشت و سازمان ملل متحد جادوگرانی را استخدام میکنند که میتوانند این موضوعات حقیقتاً ترسناک را مانند چیزی شگفتانگیز یا جالب توجه جلوه دهند.» «آنها هستند که تزریقهای بسیار سمّی را اجباری میکنند. با کشتن میلیونها نفر، آنها کسانی هستند که برای یک «دولت جهانی» و کنترل همهجانبهی بشریت فشار میآورند.»
بنابراین، میبینیم که موضوع آموزش جنسی به کودکان را با جریانهای «ضد واکسن» در هم میآمیزند؛ گویی که مطالبی که گفته شد برای اقناع کردن مخاطبانشان کافی نبوده است و به جای آنکه به عنوان مثال، به انتقادات جدی، نظیر جنگطلبی و صنعت سلاح، تأثیر هوش مصنوعی، فقر یا بحرانهای محیط زیستی بپردازند، مسئله را در حد جریانهای لوث و زردی که بیشتر در فرهنگ کشور ایالات متحدهی آمریکا وجود دارند، پیوند میزنند.
از آخرین جملات متن مذکور این است که: «عادیسازی پدوفیلی و کودک آزاری بخشی از «حقوق بشر» نیست. لطفاً حواستان به پردههای دود آنها و روشهای پیشرفته هیپنوتیزمکردن بشریت با بازیهای کلمات جادویی باشد.»
به نظر میرسد اغلب متن مشرق، ترجمهای از سایت مذکور باشد و حتی ترجمهی خوبی هم از آن ارائه نشده است. در مجموع نه حقایق و واقعیتها را نشان میدهد، نه با روشهای علمی و منطقی، نظریهها را بررسی میکند و نه حتی یک استدلال عقلانی در آن وجود دارد. هدف صرفاً در راستای تبلیغات سیاسی، حفظ سیاست آپارتاید جنسی و جنسیتی در ایران و بد جلوه دادن تلاشهای کشورهای عمدتاً غربی در راستای آموزش بهداشت جنسی و جلوگیری از خشونتها و تبعیضها در این حوزه و تفکر بیشتر پیرامون موضوع مطالعات جنسیت است و و روش کارشان هم این است که گزارهی مطلقی دارند: «هرکاری دشمن من بکند، غلط است حتی اگر غلط بودن آن قابل اثبات نباشد.»
کیومرث منطقی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.