نگاه تقاطعی به تبعیض‌های ساختاری عامل اتحاد در جنبش‌های اجتماعی

یکی از دستاوردهای جنبش‌های فمینیستی و عدالت محور در چند دهه‌ی اخیر٬ ارتقای آگاهی عمومی در خصوص نحوه‌ی عملکرد ساختارهای قدرت و همچنین ماهیت درهم‌تنیده‌ی ستم و تبعیض بوده است. این رویکرد به ما نشان می‌دهد شهروندانی که در چند بخش از هویت خودشان شاهد تبعیض‌های ساختاری هستند٬ بیشتر از دیگران آسیب می‌بینند و آسیبی که آنها متحمل می‌شوند نه تنها بر خانواده٬ فرهنگ و کشوری که در آن زندگی می‌کنند٬ بلکه بر تمامی انسان‌های دیگر نیز اثر منفی می‌گذارد.

 

هویت انسان‌ها از عناصر بسیاری ساخته می‌شود. به عنوان مثال عقاید و مذهب٬ جنس و جنسیت٬ گرایش جنسی٬ حرفه و شغل٬ قومیت و ملیت٬ ناتوانی و کم‌توانی جسمی و روانی٬ میزان قدرت و دارایی٬ طبقه‌ی اجتماعی و حتی سن و ظاهر فیزیکی٬ همگی در ساختن هویت فردی و اجتماعی نقش ایفا می‌کنند. این عوامل به نحو فعال با یکدیگر تعامل دارند. به عنوان مثال اگر فردی در یک یا چند بخش هویتی خود شاهد تبعیض باشد به احتمال زیاد گرفتار فقر نیز هست و فقر به خودی خود به سلامت جسمانی و روانی انسان‌ها آسیب می‌زند. اگر در جامعه‌ای هرکدام از این عناصر سبب امتیاز‌ و یا سبب محرومیت از امتیازهایی بشود٬ شاهد بی عدالتی‌های تقاطعی در آن جامعه هستیم.

شبکه‌ی شش رنگ در ماهی که گذشت٬ دو نمونه از انبوه بی‌عدالتی‌های در‌هم تنیده‌ای را که در کشور ایران وجود دارند٬ برجسته نمود. اگر این عینک را به چشمان خود بزنیم٬ می‌بینیم که در هر دو مورد یعنی صدور حکم اعدام برای ساره و الهام و همچنین مرگ دلخراش ژینا امینی٬ مهمترین عامل ستم علیه زنان بوده است. اما ساره و الهام نه تنها از اعضای جامعه اقلیت‌های جنسی هستند٬ بلکه به جامعه  اقلیت‌های اتنیکی  نیز تعلق . همچنین یکی از اتهام‌های ساره ترویج مسیحیت عنوان شد که ستم بر اقلیت‌های دینی و نبود آزادی در باور و آزادی در بیان را نیز نشان می‌دهد. مهسا امینی نیز یک زن جوان کرد بود.

نگاه تقاطعی به تبعیض٬ به ما یاد می‌دهد برای آنکه حکومت توتالیتر و سرکوب‌گر را بهتر بشناسیم تا بتوانیم هوشمندانه با آن مقابله کنیم و قدم‌های بعدی‌شان را پیش‌بینی کنیم٬ می‌بایست نسبت به درهم تنیدگی ستم در کل جامعه آگاه و حساس باشیم.

حکومت فعلی ایران حقوق تمام اقلیت‌ها را نادیده می‌گیرد و نظام مردسالار جمهوری اسلامی در عمل حقوق نیمی از جمعیت کشور را پایمال کرده است. حق زندگی عاری از شکنجه و فقر٬ از اصول اساسی و کلی حقوق بشر است و تلاش برای از بین بردن تبعیض علیه زنان و اقلیت‌های جنسیتی که برخی از آنها زن بودن را به شیوه‌ها‌ی متفاوتی تجربه می‌کنند٬ از برنامه‌های توسعه‌ی جهانی است.

حق انتخاب مذهب و نحوه‌ی بیان آن و همچنین حق انتخاب پوشش و نحوه‌ی بیان جنسی و جنسیتی٬ ذیل «حق زندگی» وجود دارند و درک «آزادی» بدون آنها میسر نیست.

اگر شما امروز یک مرد دگرجنس‌گرای مسلمان ساکن شهرهای بزرگ هستید٬ گرچه امکان دارد در آینده بخشی از اقلیت جامعه‌ی خودتان بشوید چرا که اکثر هویت‌ها دارای ذات نیستند و ممکن است تغییر کنند و درک جامعه از «اکثریت و اقلیت» و همچنین «خودی و غیر‌خودی» عوض می‌شود٬ اما اگر در برابر ظلمی که در جامعه به خواهران٬ مادران٬ همسران٬ دختران و دوستان و آشنایان زن شما می‌شود سکوت می‌کنید و فقط منفعت لحظه‌ای شخص خودتان را ملاک قرار می‌دهید٬ به نحوی به گردش چرخ تبعیض‌های ساختاری کمک کرده‌اید.

 

آنچه ما امروزه می‌دانیم این است که مبارزه با هر شکلی از ظلم٬ به نفع کل جامعه و همچنین بشریت است. همه‌ی فعالین اجتماعی که برای رفاه و آزادی گروه هویتی منتخب خودشان که ممکن است عضویت آن را هم داشته باشند یا نداشته باشند٬ تلاش می‌کنند٬ مثلاً فمینیست‌ها٬ حامیان حقوق افراد دارای معلولیت٬ حامیان حقوق کودکان و نوجوانان٬ حامیان حقوق اقلیت‌های جنسی و جنسیتی٬ حامیان حقوق اقلیت‌های مذهبی و اتنیکی، همچنین فعالین محیط زیست و حقوق حیوانات٬ با رویکرد تقاطعی که به مثابه‌ی نخ مهره عمل می‌کند٬ می‌توانند به هدف مشترک خودشان که همانا خاموش کردن ماشین تبعیض‌های متقاطع یا بهتر است بگوییم از کار انداختن غول چند سر جمهوری اسلامی است٬ نزدیک شوند.

 

پیشنهادات:

۱.اگر شاهد هرگونه ظلمی نسبت به هربخشی از هویت هرانسانی بودیم٬ فکر نکنیم ممکن نیست برای من و خانواده‌ی من اتفاق بیفتد؛ یا در برابر عدالت‌خواهی‌های مطالبه محور بخشی از جامعه٬ نگوییم که «این اولویت ما نیست». اکنون زمان مناسبی است که از تجارب و اشتباهات گذشته درس بگیریم و برای تمرین همکاری جمعی و جذب حداکثری تمامی آسیب پذیران٬ که درواقع تمامی مردم ایران هستند٬ در جنبش‌های آزادی خواه شرکت کنیم.

۲.قدرت مردمی در «فراگیری» آن است. ممکن است شیوه‌‌های مبارزاتی متفاوت باشند اما مهمتر از آن هدف مشترکی است که در یک قدم قبلتر بر سر آن توافق شده است. جمهوری اسلامی راه را بر هر نوعی از گفتمان مدنی و مسالمت آمیز بسته و هیچ گونه مطالبه‌گری و اعتراض به حقی را بر نمی‌تابد. در چنین موقعیتی هرچه در مبارزات٬ شیوه‌های متفاوت‌تری وجود داشته باشد و اقدامات از لحاظ زمانی نامشخص باشند٬ سرکوب آنها نیز سخت‌تر خواهد بود. «نه گفتن» و «نافرمانی مدنی» می‌تواند اشکال متفاوتی داشته باشد. انواع تحریم و اعتصاب کمک بسیار بزرگی به ضربه زدن به قدرت اقتصادی نظام‌های سلطه‌گر می‌کند.

۳.اگر ابزارهای قدرت مردمی نظیر اینترنت را مسدود می‌کنند یا بر رادیو و تلویزیون‌های خارجی نویز می‌اندازند٬ افراد اثر‌گذار بر اجتماع را به زندان می‌افکنند٬ میان فعالین اجتماعی تفرقه می‌اندازند و یا از وحشت و ارعاب و کشتار برای شکستن هسته‌ی قدرت مردمی استفاده می‌کنند٬ می‌بایست استراتژی‌های سرکوب را شناسایی کرده و با شیو‌ه‌های خلاقانه آنها را خنثی کنیم. به یاد داشته باشیم که در گذشته اینترنت نبود و مردم از روش‌های دیگری برای سازماندهی خودشان استفاده می‌کردند. در این عصر اطلاعات که هجومی از اطلاعات «راست و ناراست» و جنگ‌های رسانه‌ای وجود دارد٬ اینترنت همانند هر ابزار دیگری می‌تواند خوب و یا بد استفاده شود. حواسمان به خبرهای دروغین و جریان‌ ساز باشد. هرچه منابع خبری بیشتری را لحاظ کنیم٬ بیشتر نیز به حقیقت نزدیک خواهیم شد.

۴. حفظ سلامت روان و «امید» چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی٬ با کمک به ارتقای آن در خانواده و جامعه٬ بخشی از مبارزات اجتماعی است. اگرچه در چنین شرایطی شجاعت می‌تواند ارزش باشد اما به یاد داشته باشیم که در درجه‌ی اول این زندگی٬ یعنی درواقع «جان» و «روان» ماست که ارزش دارد.

۵. ایستادگی و «پایداری» بخشی جدایی ناپذیر در جنبش‌های مدنی است. تداوم اعتراضات اگرچه امکان دارد خسته کننده و فرسایشی باشد٬ که قطعاً اینگونه است٬ اما به منظور به ثمر رسیدن و برای برداشتن قدم‌هایی عملی٬ نظیر جرم زدایی از حجاب اختیاری زنان وافراد ترنسجندر ایرانی٬ ضروری می‌نماید و برای سرکوبگران نیز هزینه‌های گزافی به همراه خواهد آورد.

به امید پیروزی ایران آزاد که عدالت در آن برای تمامی انسان‌ها فارغ از تفاوت‌های هویتی‌شان جاری باشد.

 

آبان ثابتی

مهر ۱۴۰۱

 

1 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *