انهدونا٬ فمینیسم و همجنسگرایی
انهدوانا یا انخیدوانا (Enheduanna) ۱۷۰۰ سال قبل از سافو، ۱۵۰۰ سال قبل از هومر و ۵۰۰ سال قبل از ابراهیم، متولد حدود ۲۲۸۶ پیش از میلاد،نخستین شاعر و نویسندهای است که در منطقه بینالنهرین، توسط پدرش سارگون پادشاه اکد به مقام کاهن اعظم خدا ماه نانا در شهر سومری اور (واقع در عراق امروزی) منسوب می شود.
نخستین شاعر و نویسندهای است که در منطقه بینالنهرین، توسط پدرش سارگون پادشاه اکد به مقام کاهن اعظم خدا ماه نانا در شهر سومری اور (واقع در عراق امروزی) منسوب می شود.
او ماموریت داشت احترام و عشق خود را به خدایان محلی و الههها نشان بدهد و از این طریق پیوندی عاطفی میان مردمان آن سرزمین با یکدیگر و فرهنگهای متفاوت اکدی و سومری ایجاد کند. این عشق مذهبی و سیاسی البته با جنبه جنسی آن درهم تنیده بود و به همین دلیل بسیار مهم است که تلاش کنیم جهان بینی مردمانی که حدود ۵ هزارسال پیش میزیسته اند را درک کنیم و ببینیم هویت و گرایش جنسی چه نقشی در برپایی تمدنها داشته٬ ارتباطش با دین چه بوده و نظمهای اجتماعی چگونه برقرار میشدهاند و بپرسیم که آیا رویکرد سیاسی آنها در این خصوص به نسبت امروز عادلانهتر نبوده است؟
انهدوانا نه تنها نخستین کسی است که نوشتههای خود را امضا میکند و اولین نویسنده ی شناخته شده است بلکه نخستین زن سیاستمدار هم هست که نام خودش را در تاریخ ثبت میکند. همچنین نخستین فردی که با ضمیر «من» و اول شخص مینویسد و احساسات عمیق و خصوصی خود را در اشعارش بازتاب میدهد اوست. شعرهایش اغلب خطاب به الهه ی اینانا (Inanna) خدای عشق٬ رابطه جنسی و جنگ نوشته شده است. پژوهشگران دریافتهاند که خدایان ایشتر٬ آفرودیت٬ ساوسکای٬ آستارت و آناهیتا دارای ریشههای مشترکی هستند و درواقع خدایان نخستین که عامل اتحاد مردم به تازگی یکجانشین و کشاورز بودند و تمدنها را شکل دادند٬ زن بودهاند.
انهدوانا در اشعارش اینانا را به خاطر نعمات و همچنین برانگیختگی جنسی ستایش میکند. این خدا که ضامن باروری و هستی بخشی جهان بود مرزهای جنسیتی را درهم میریخت و قدرت آن را داشت که مرد را به زن و زن را به مرد تبدیل کند. به همین دلیل برخی از متصدیهای زمینی او و کاهنهایی که در خدمتش بودند جنسیت مشخصی نداشتند یا میشود گفت نانباینری بودند که به آنها «کورگارا» و «گالا» میگفتند. باستان شناسان اواخر قرن بیستم حکاکیهایی در این منطقه پیدا کردهاند که از لحاظ جنسیتی مبهم هستند. فراروی از «دوگانگی جنسی» نوعی قدرت و تعالی مذهبی تلقی میشد و نمود آن در ترکیب٬ محو یا حذف شدن نشانههای زنانگی و مردانگی در میان اهالی معابد و در آیینها و جشنهای جوامع میان رودان قابل ردیابی میباشد.
انهدوانا زنی است که عاشقانه اینانا را میستاید و در یکی از شعرهایش خود را عروس و اسیر او معرفی میکند. علاوه بر اثر شگرفی که بر ادبیات پس از خود٬ قالبهای شعری٬ دعاهای بابلیان٬ مزامیر و عهد عتیق و حتی سرودههای هومری یونانی میگذارد٬ در حوزه مطالعات جنسی و جنسیتی نیز شخصیت برجستهایست که میبایست به آن پرداخته شود.
به نظر میرسد اگر به اشعار انهدوانا و همینطور هم سافو از زاویه ی نگاه اندیشمندان امروزی فمینیست و حامیان اقلیتهای جنسی و جنسیتی نگاه کنیم «بازگشتی به آینده» کردهایم. عموم مردم گمان میکنند پذیرش خانواده رنگینکمانی در جوامع پیشرفتی خطی داشته است اما مطالعه تاریخ به ما نشان میدهد که اتفاقاً گامهایی قهقرایی برداشتهایم!
همچنین وقتی پیشرفت بشر را مورد بحث قرار میدهیم معمولاً تاریخ را از یونان و روم آغاز میکنیم و تمدنهای شرقی را نادیده میگیریم اما علاوه بر آنکه خط و نوشتن٬ ریاضیات و چرخ در شرق ابداع میشوند٬ در زمینه ی گفتمان فمینیستی و حقوقی الجیبیتیآی نیز به نظر میرسد در مجموع نگاه آنها طبیعیتر و عادلانهتر بوده که میتواند الگویی برای امروزمان باشد. بنابراین عشق انهدوانا به اینانا یک لحظه مهم در مستندسازی تاریخ الجیبیتی و فمینیسم است و به ما نشان میدهد ادعای برخی از سیاستمداران شرقی و از جمله در کشور خودمان مبنی بر اینکه جنبشهای عدالت محور در راستای به رسمیت شناختن حقوق زنان و اقلیتهای جنسی و جنسیتی جریان سازی و پروپاگاندای کشورهای غربی است که اهداف اقتصادی خود را دنبال میکنند٬ تا چه حد نادرست است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.