ناقصسازی جنسی افراد اینترسکس
ششم فوریه روز جهانی تحمل صفر برای ناقصسازی جنسی زنان[۱] است.
ناقصسازی جنسی زنان به اعمالی اطلاق میشود که بخشی یا تمام قسمت خارجی اندام جنسی زنانه را برش میدهد یا اندامهای جنسی زنانه را معیوب میکند بدون اینکه هیچ دلیل پزشکی ای برای آن وجود داشته باشد.
این پدیده در سرتاسر جهان وجود دارد و به دست زنان خانواده و فامیل یا قوم، دایه یا پزشک است که برای جلوگیری از شرم و بیآبرویی و حتی با اعتقاد به فواید آن برای فرزند مونث صورت میگیرد.
هنجارهای جنسیتی در جوامع سنتی (نه فقط کشورهای سنتی، بلکه جوامع محلی سنتی در درون کشورهای پیشرفته) و نابرابری جنسیتی، عدم برخورداری زنان از حقوق اولیه خود سبب میشود این سنت هنوز ادامه داشته باشد.
همانطور که گفته شد ناقصسازی جنسی زنان هیچ توجیه پزشکی ندارد. بسیاری از آنان زیر این شکنجه، از شدت خونریزی و مشکلات ثانویه همچون عفونت ناشی از کاردهای آلوده که برای بریدن کلیتوریس استفاده شده جان میدهند.
اما مشابه این پدیده به شکل دیگری نیز انجام میشود. در حدود یک کودک از هر ۲۰۰۰ کودک با ویژگیهای بیولوژیک جنسی متفاوت از آنچه مورد انتظار است به دنیا میآیند. این وضعیت اینترسکس خوانده میشود. بخشی از این تفاوت در ویژگیها ممکن است خود را در اندام جنسی نشان دهد که در این صورت در بدو تولد قابل مشاهده خواهد بود.
نوزادان و کودکان اینترسکس نیز در معرض ناقصسازی جنسی[۲] قرار دارند.
بخشی از کودکان اینترسکس دارای اندام جنسی به صورت ترکیبی از هر دو اندام جنسی مردانه و زنانه یا اندام جنسی زنانه بزرگتر از معمول هستند. این صفات همگی ناشی از خصلت طبیعی اینترسکس بودن است. اما متاسفانه برای تطبیق دادن بدن این کودکان با انتظارات جامعه، در سنین بسیار پایین مورد عملهای جراحی زیبایی و نرمالسازی اندام جنسی قرار میگیرند. این عملهای جراحی که شامل حذف و بریدن بخشی از اندام جنسی به قصد شبیه کردن آن به یک کلیتوریس زنانه معمولی انجام میشود هیچ توجیه پزشکی ندارد و هیچ منفعتی از نظر سلامتی و جلوگیری از آسیب مشخص فیزیکی برای فرد ندارد.
این کودکان عموما هیچ مشکل جسمی ندارند.
عملهای جراحی که بر روی کودکان اینترسکس صورت میگیرد، آسیب جسمی و روانی غیرقابل بازگشتی به آنان تحمیل میکند. حال آنکه این جراحیها با این تفکر صورت میگیرد که وقتی کودک بزرگ میشود بتواند در جامعه یک انسانی «عادی» و نرمال دیده شود و از سوی دیگران طرد نشود.
این کودکان هرگز به انجام چنین اعمالی بر روی بدنشان رضایت ندادهاند.
از آنجایی که پزشک قادر نیست هویت جنسیتی نوزاد را پیشبینی کند انتخاب پزشک برای شیوه «نرمالسازی» اندام جنسی مبهم یک کودک اینترسکس تقریبا سلیقهای است. به جای اینکه بگذارند «اینترسکس» بماند، تصمیم میگیرند که او را «دختر» کنند یا «پسر».
کمیته منع شکنجه سازمان ملل که بر پیادهسازی کنوانسیون منع شکنجه نظارت دارد، به دفعات عملهای جراحی بر روی نوزادان اینترسکس را محکوم کرده است.
در سال ۲۰۱۳ نیز گزارشگر ویژه شکنجه سازمان ملل، عمل جراحی «نرمالسازی» اندام جنسی بر روی کودکان اینترسکس را به عنوان شکلی از رفتار بیرحمانه و غیرانسانی دانسته است و بیان میکند که چنین جراحیهایی «اغلب معیارهای شکنجه را داراست، و همواره در حقوق بینالملل ممنوع است.»
در سوی دیگر، بسیاری نوزادان پسر نیز در معرض عمل جراحی غیرضروریای قرار میگیرند که هدف آن چیزی نیست جز ایستاده ادرار کردن و برخورداری از یک ظاهر جنسی و زندگی جنسی فعال و «بدون مشکل».
مجرای ادرار گاهی در نوک آلت قرار ندارد. این حالت هیپوسپادیاس نام دارد و در برخی آمارها از هر ۳۰۰ کودک یک کودک با این وضعیت به دنیا میآید. اغلب این نوزادان بلافاصه در معرض جراحیای قرار میگیرند که مجرای ادرار را به نوک اندام مردانه منتقل کند. و هیچ دلیل پزشکی برای آن وجود ندارد.
همان فرهنگی که از بدو تولد یک نوزاد پسر نگران زندگی جنسیاش و ایستاده ادرار کردن او است، کودکان دختر را مثله جنسی میکند. ناقصسازی جنسی زنان آنان از اختیار بر بدن خود، شناخت آن و لذت بردن از آن محروم میکند. ناقصسازی جنسی کودکان اینترسکس نیز بطور مشابه نقص اختیار بر بدن و تمامیت جسمی است و موجب ایجاد مشکلات جدی روحی خواهد شد.
نقش هنجارهای جنسیتی
آنچه که باعث میشود والدین یک دختر به بریدن کلیتوریس او دست بزنند تبعیت از هنجارهای جنسیتی در جامعه و ترس از داغ ننگ و طرد شدن است. آنچه باعث میشود والدین یا تیم پزشکی یک کودک اینترسکس را در معرض جراحی غیرضروری نرمالسازی اندام جنسی قرار دهند، نرمها و هنجارهایی است که در جامعه تعریف شده است و باعث میشود افراد خارج از آن نرم و متفاوت، به حاشیه رانده شوند.
متاسفانه به دلیل اینکه مسئله کودکان اینترسکس تحت عنوان موضوعی پزشکینه شناخته شده است، هنوز آن صدایی که باید برای مقابله با این امر در میان جوامع وجود ندارد.
تمامی اشکال ناقصسازی اندام جنسی نقض حقوق اولیه بشری است و باید پایان یابد.
اصول یوگیاکارتا+۱۰ به صراحت بیان میکند هیچکس نباید برای تغییر صفات جنسی، بدون رضایت آزادانه و آگانه که از قبل کسب شده باشد، تحت پروسههای تهاجمی یا غیرقابل بازگشت پزشکی قرار گیرد، مگر آنکه برای پیشگیری از آسیب جدی، قریبالوقوع و غیرقابل جبران به فرد مذکور ضروری باشد.
—
- Zero Tolerance For Female Genital Mutilation
- Intersex Genital Mutilation
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.