با شرایط آزاد انتخابِ انجام عمل‌های تغییر جنسیت در ایران روبرو نیستیم

گفت‌وگو با شادی امین به بهانه‌ی انتشار کتاب «جنسیت X»- بخش دوم و پایانی

Shadi Amin

در شماره‌ی قبل، بخش نخستِ گفت‌وگویمان با شادی امین، فعال فمینیست ایرانیِ مقیم آلمان را درباره‌ی کتاب «جنسیت X؛ تجربه زیسته همجنسگرایان و ترنس‌جندرهای ایرانی» خواندید. شادی امین، از مدیران سازمان عدالت برای ایران و مسئول و هماهنگ کننده‌ی شبکه‌ی لزبین‌ها و ترنسجندرهای ایرانی (شش رنگ)، دلایل این امر را که ایران دارای یکی از بالاترین آمارها در زمینه‌ی انجام عمل جراحی تغییر جنسیت است، این گونه برشمرد: «در ایران بنا بر مجموعه شرایطی که مفصلا در کتاب تشریح کرده‌ایم و از جمله ممنوعیت، جرم‌انگاری و انحراف شمردن هم‌جنسگرایی و گفتمان غالبی که گرایش و رفتارهای جنسی متفاوت را بر نمی‌تابد و تلاش دارد قالب‌های مبتنی بر دوجنس را بازتولید و حفظ نماید، گرایش به تغییر جنسیت، برای حضور و پذیرفته شدن در اجتماع مقبولیت و محبوبیت می‌یابد.»

برای تهیه‌ی کتاب «جنسیت X» می‌توانید با آدرس ایمیل شش رنگ تماس بگیرید:

info@6rang.org

و یا نسخه‌ی اینترنتی آن را از این آدرس ملاحظه کنید:

http://justice4iran.org/persian/wp-content/uploads/2015/09/Jensiat-web-Aida-mit-Umschlag.pdf

درباره‌ی این کتاب، روز یازدهم اکتبر که در جهان، روز “آشکارسازی” نام گرفته است با شادی امین به گفت‌وگو نشستیم که بخش دوم (پایانی) آن را در این شماره می‌خوانید.

علت انتخاب یک زن بای‌سکشوال، یک فرد اینترسکس و 3 زن دگرجنسگرا علاوه بر ترنس‌سکشوال‌ها، همجنسگراها و ترنس‌جندرها برای این مصاحبه‌ها چیست؟

مصاحبه شوندگان ما معمولا در طی مصاحبه تعریف خودشان را از هویت جنسیتی و گرایش جنسی‌شان بیان می‌کرده‌اند. اما برای ما مهم بوده که حرف‌ها و روایات گوناگونی از کل جامعه اقلیت جنسی داشته باشیم. برای اطلاع شما بگویم که ما با بیش از نزدیک به پنجاه نفر دیگر نیز حول همین موضوع گفتگو داشته‌ایم تا بدانیم که آیا نکته‌ای هست که از چشم ما دور مانده باشد، این گفت‌وگوها را که معیارهای لازم برای چهارچوب تحقیق ما را پوشش نمی‌داده‌اند در جدول مصاحبه شوندگان منظور نکرده‌ایم. مصاحبه با سه زن دگرجنس‌گرا نیز دو نفرشان به واسطه زندگی مشترک‌شان با دو نفر ترنس‌مرد‌ بوده است و یک نفرشان نیز به واسطه تجربه‌اش از سیستم و نهادهای درمانی در ایران. فرد اینترسکسی که به وی اشاره کرده‌اید نیز به عنوان ترنس‌مرد با وی مصاحبه شده است و تنها موردی بود که به لحاظ بدنی [ ژنتیکی] تعیین جنسیت ضروری می‌نمود.

پرسش نهایی ذکر شده در چارچوب نظری تحقیق‌تان را اینجا ذکر می‌کنم و ممنون می‌شوم برای خوانندگان ما این موضوع را شرح دهید: شرایط حاکم بر زندگی هم‌جنس‌گرایان و ترنس‌سکشوال‌ها در ایران، تا چه میزان امکان تصمیم‌گیری آگاهانه و آزادانه در مورد تغییر جنسیت را برای آنها فراهم می‌کند؟

آنچه می‌توان با صراحت در این مورد عنوان کرد این است که ما با یک شرایط آزاد انتخاب و رضایت آگاهانه در مورد تصمیم به انجام عمل‌های تغییر جنسیت در ایران روبرو نیستیم. زمانی که انجام یا عدم انجام چنین عملی برای برخورداری فرد از حقوق شهروندی‌اش تعیین کننده است، وقتی کسانی که عمل تغییر جنسیت را رد می‌کنند، در معرض اتهام انجام عمل مجرمانه (هم‌جنسگرایی) قرار می‌گیرند و بالعکس با پذیرش خود به عنوان فرد “بیمارِ” دچار “اختلال هویت جنسی” از حق حیات و حمایت قانونی برخوردار می شوند، بدیهی است که نمی‌توان از یک شرایط انتخاب آزاد سخن گفت. هر چند که قوانین حمایتی از ترنس‌ها در مقابل تبعیض در محیط کار و تحصیل و در جامعه وجود ندارد، اما واقعیت این است که در نهایت پذیرش بیشتری برای موضوع ترنس‌سکشوالیتی وجود دارد تا هم‌جنسگرایی. در ضمن بار دیگر برای رفع هر گونه سوء‌تفاهمی باید تاکید کنم که ما از آزادی و حق انجام یا عدم انجام عمل‌های تغییر جنسیت و یا بخشی از آن و یا تغییر جنسیت بدون ضرورت انجام چنین جراحی‌های تحمیلی دفاع می‌کنیم.

اگر اشتباه نکنم بعد از انتشار کتاب «جنسیت X» بود که شخص شما، شش رنگ و همچنین سازمان عدالت برای ایران مورد حملات افرادی ناشناس در فضای مجازی قرار گرفتید به طوری‌که وب‌سایت‌هایی بدون ذکر نام گردانندگان‌شان علیه‌تان ایجاد شد و از طرف اکانت‌هایی جعلی در شبکه‌های اجتماعی و همچنین ایمیل‌های گروهی مورد حمله و افترا قرار گرفتید. به نظر شما جمهوری اسلامی پشت این حملات قرار دارد یا گروه‌ها و عوامل دیگری؟ فضای ناامنی که این نام‌های جعلی یا بی‌نام و نشان‌ها ایجاد می‌کنند بیش از همه به نفع کدام گروه تمام می‌شود؟ و ربط این حملات را با کتاب «جنسیت X» در چه چیزی می‌دانید؟

قطعا موفقیت ما در انتشار چنین تحقیقی و انجام آن با حمایت وسیع جامعه اقلیت جنسی در ایران برای بسیاری خوشایند نبود. از سوی دیگر می‌دانیم که در سال‌های اخیر حملات مسئولین و نهادهای رسمی علیه همجنس‌گرایان و مدافعان حقوق آنان گسترش بی‌سابقه‌ای یافته است. من نیز از این حملات مستثنا نبوده و در تمام این سال‌ها با کاستی و فزونی مورد “لطف” آقایان و خانم‌های “ارتش سایبری” واقع شده‌ام. این حملات به قول یکی از دوستان، “کار یک نفر یا چند نفر که از روی حسادت و یا بد طینتی” دست به این کار زده باشند نبود. تا حدی که همه می‌گفتند، انگار عده‌ای “کارمندگونه” مشغول انجام “عملیات” هستند. اما اینکه تا چه حد این حملات مستقیم به جمهوری اسلامی و دستگاه تفتیش عقاید و سرکوب آن وصل بوده آینده به ما بیشتر نشان خواهد داد. یک چیز مسلم است، این افتراها و اتهام‌ها به‌شدت فریبکارانه، ضد زن و هموفوبیک بودند. هدفمند ایجاد جو بی‌اعتمادی در بین فعالین این حوزه را در دستور کار داشتند و مهم‌تر از همه و آن‌طور که خودشان با صراحت می‌نوشتند، قطع حضور رسانه‌ای ما یکی از اهداف اصلی‌شان بود که با شکست قطعی روبه‌رو شد. از سوی دیگر “مشرق نیوز”، که رسانه نزدیک به اطلاعات سپاه پاسداران است با تکرار همان اراجیف در مورد من، خط روشنی را در همدلی با این حملات ترسیم کرد. این دم خروسی بود که حقایق بسیاری را نشان می‌داد.

با این همه حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که تنها عده‌ای مفتری و هموفوب و یا افراد بی‌پرنسیب پشت این حملات هستند، باز چیزی از این واقعیت کم نمی‌کند که این حملات در خدمت سرکوب جنبش نوپای همجنسگرایان و یکی از مهم‌ترین شبکه‌های موجود و فعال آن یعنی “شش رنگ” بود. تلاش بسیار آنها برای زیر سوال بردن اعتبار تحقیق ما، با انتشار و استقبال وسیع از آن و تداوم کار ما در همه عرصه‌ها و از سوی دیگر عدم صرف انرژی برای پاسخ به این هجویات همه و همه شکست چنین شیوه‌ای را از پیش رقم می‌زد. ضمن اینکه باید بگویم که ما این آرامش امروز خود و موفقیت‌مان را در روندی بسیار سخت و با درایت و همراهی دوستان و عزیزانی که با شناخت دهه‌ها از من و همکارانم، پشتیبان ما بودند به دست آورده‌ایم. کسانی که صدایشان را علیه چنین سم‌پراکنی آشکارا بلند کردند. برای من مقابله با چنین شیوه‌هایی یک پرنسیب و معیاری برای شناخت از میزان ادعای افراد است. خوشبختانه بسیاری به محض اطلاع یافتن از موضوع صریح موضع‌گیری کرده و این شیوه‌ها را محکوم کردند. اطلاعیه‌ای نیز در مقابله با تخریب و افترا از سوی فعالین حوزه‌های گوناگون منتشر شد. این حمایت‌ها ما را بیش از پیش در پیشبرد راهمان مصمم کرده. امیدوارم معذوریت مرا در توضیح جزییات بپذیرید، من از طریق وکیلم در مورد فردی در استکهلم/ سوئد اقدام حقوقی کرده و فرد خاطی را مجبور به حذف این افتراها از فیس‌بوکش کردیم و در مواردی نیز که توانسته‌ایم افراد حقیقی را در همراهی با این کمپین تخریبی شناسایی کنیم، اقدامات حقوقی را پی می‌گیریم که قطعا شما را از نتایج آن مطلع خواهیم کرد.

واکنش فمینیست‌ها به حملاتی که در این مدت در مورد شما صورت گرفت در چه سطحی بود؟ در کل، چقدر این موضوع در رسانه‌ها و گروه‌های فمینیستی انعکاس یافت؟

تشکل‌های زنانی چون تشکل مستقل زنان در هانوفر، شبکه زنان در سوئد، همایش زنان ایرانی در هانوفر و همچنین گروه زنان ایرانی در فرانکفورت که بیش از بیست سال است با هم همکاری داریم، نمونه‌هایی از دفاع از پرنسیب همبستگی و مقابله با تخریب بودند. این دوستان می‌دانستند، می‌شود با فعالی از هر حوزه‌ای اختلاف نظر داشت ولی “نباید اجازه داد که چنین کمپین سازمان‌یافته‌ای به تخریب وی دست زند”، آنها از این هوش و شناخت برخوردار بودند که “ناسالم” بودن این حملات را سریع تشخیص دهند و علیه آن صدایشان را بلند کنند. این روش مشترک ما در تمام این سالها بوده است. هرکدام از ما می‌توانیم فردا، قربانی حملاتی مشابه باشیم. روزنامه‌نگاران فمینیست در برخی از رسانه‌ها مانند رادیو زمانه نیز به روشنگری درباره تخریب زنان فعال پرداختند.

اما اجازه بدهید در مورد سکوت و یا همراهی‌های نهان عده‌ای که عنوان فعال جنبش زنان را یدک می‌کشند که نشان از نوعی رقابت ناسالم دارد فعلا شرح ندهم، پرداختن به این موضوع به نظرم نیاز به مباحث تحلیلی مفصلی در آسیب شناسی محافل باقیمانده از جنبش زنان دارد.

 

چه تحقیقی را در دست انجام دارید و چه زمانی می‌توانیم منتظر انتشارش باشیم؟

کتاب جنسیت X برای من تنها حاصل سه سال و نیم کار و تحقیق مشترک شش رنگ و عدالت برای ایران نیست، عصاره زندگی و کار خودم و مطالعه تمامی دست اندرکاران و کسانی است که روایتشان را بازگفتند. انجام کار تحقیقی مشابه و در این سطح برای آینده نزدیک مدنظرم نیست، اما امیدوارم که به زودی باز با دست پر در خدمت باشم، تا آن موقع نیز در کنار دیگر همکاران شش رنگ فعالیت‌های منظم و مداوم خود را زمین نخواهیم گذاشت و البته همچون گذشته تلاش خواهم کرد مبارزات دیگر گروه‌های اجتماعی و جنبش‌های دیگر را در حد توان تعقیب کرده و با آنها همراهی کنم. و امیدوارم از پشتیبانی و همراهی دیگران نیز برخوردار شویم.

مصاحبه شهرگان با شادى امين، بخش دوم و پایانی، به نقل از : نشریه شهرگان

1 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *