فضای مجازی را بازپس گیریم
مقدمه: بحث سکسیسم، هموفوبیا، ترنسفوبیا و لزبوفوبی در دنیای مجازی مدتی است که برای “شش رنگ” و مسئولین و اعضای آن چالشی روزمره است.
بیش از شش ماه است که ما بیش از هر کسی در فضای مجازی مورد خطاب چنین روشهای خشونت باری که به قول “ایوت کوپر” برای “به سکوت کشانیدن و حذف ما” صورت میگیرد، روبرو بوده ایم و معتقدیم دیگر نمیبایست به آن بیتفاوت ماند.
این مطلب آغاز گر بحث در این حوزه و دعوتی است به همه آنانی که فکر میکنند “با نادیده گرفتن آن” می توان سکسیسم لجام گسیخته و غیر قابل کنترل در این عرصه بدون مرز را شکست داد.
ما، شش رنگ، (شبکه لزبینها و ترنسجندرهای ایران) معتقدیم، تنها عمل جمعی و همه جانبه ما، یعنی کسانی که اینترنت را به عنوان ابزاری برای مقابله با تبعیض و بیعدالتی و همچنین جایی که “بیصدایان” در آن “صاحب صدا” میشوند، میبینند، میتواند در مقابل چنین حجمی از عادیسازی سکسیسم و انواع خشونت آنلاین و بسط آن به دنیای واقعی بایستد.
همه شما را به خواندن این مطلب و تداوم فکر و بحث حول آن فرا میخوانیم:
************
سکسیسم آنلاین به حدی لجام گسیخته شده که دیگر نمیتوان آن را نادیده گرفت/ ایوت کوپر
************
کیت اسمورثویت (کمدین) به خاطر اعتراضش به یک فعال حقوق مردان که در یک برنامه تلویزیونی او را “عزیزم” خطاب کرده بود، بیش از دو هزار توئیت توهین و آزار دریافت کرد. بعضی وی را “جنده”، “فاحشه” و یا “درندهخو” خطاب کردند و بعضی او را صریح و روشن به خشونت و تجاوز تهدید کردند.
مری برید، تاریخدان نیز پس از حضور در برنامه “زمان پرسش” در بیبیسی، هزاران پیام حاوی حمله و توهین به خاطر ظاهرش دریافت کرد. و امیلی گراسمن، محقق علوم نیز وقتی که در مورد سکسیسم (جنسیت زدگی) در علم صحیت کرد، توئیت های سکسیستی بسیاری دریافت کرد. وی به همین دلیل مجبور شد تا مدتی از شبکههای اجتماعی دور بماند.
اما این تنها امری مختص شخصیتهای مطرح نیست. من روایاتی در مورد نوجوانانی شنیدم که مجبور شدند کالج و تحصیل خود را ترک کنند و یا زنانی که از شبکههای اجتماعی بیرون رفتند و یا مجبور شدند تا کارشان را پس از انکه توسط حملان آنلاین بمباران شدند، تغییر دهند.
ما نباید این سکسیسم را تحمل کنیم. اینترنت ابزار فوقالعادهای است- راهی برای صدادادن به افراد بیصدا، تقویت دموکراسی، الهام بخش بحثها. یک سوم ما از فیسبوک استفاده میکنیم و یک پنجم ما از توئیتر. شبکههای اجتماعی محلی است که ما در آن زندگی میکنیم: کار، بازی، گپ و گفتوگو – شبکههای اجتماعی خیابانها ، ادارات و کافهها و پارکها و مکانهای عمومی جدید ما هستند. و این به آن معنی است که هر کسی باید بخشی از ان باشد.
اینترنت باید راهی باشد برای بیان حقیقت در مقابل قدرت و برای پاسخگو کردن صاحبان قدرت، نه وسیلهای برای صاحبان زور و آزارگران برای ساکت کردن حقیقت. ما نیازمند بیان خشم خود هستیم، بیتوجهی یا عدم موافقت با یک استدلال- و این امر در یک دموکراسی برای آنهایی که در قدرت هستند مهم است تا تاثیر و قدرت احساسات را در مورد تصمیماتی که میگیرند ببینند.
اما، ما درست مثل آنچه در خیابان ، در میخانه یا در محل کار انجام میدهیم ، باید زن ستیزی، نژاد پرستی، همجنسگراستیزی و ارعاب یا تهدید در برابر دیگران را که برای به سکوت کشانیدن جدلها طراحی شده است را به چالش بکشیم.
بیایید روراست باشیم: تکنولوژی و رسانههای جدید به سرعت رشد میکنند. همه اینها انقدر جدید هستند که هیچکس مطمئن نیست کجا باید خطکشی کند و یا وظیفهی چه کسی است تا اقدامی انجام دهد. و من ادعا نمیکنم که پاسخ تمام اینها را میدانم. اما استلا کریسی، که کمپینی را در این حوزه رهبری کرده است، عنوان میکند که ما نمیتوانیم این همه را به دلیل مشکلاتش نادیده بگیریم. بنابراین اینجا درست جایی است که جدل باید اغاز شود.
اول اینکه، ما راهکارهای جدید و ظرفیتهای بیشتر در پلیس و دستگاه برای مقابله با تهدید های خشونت آمیز نیاز داریم، جرم ناشی از تنفر و تعقیب کردن، که به وضوح شکستن قانون است. مردم زیادی حس می کنند که حفاظتی را که نیاز دارند دریافت نمی کنند.
دوم اینکه، نهادها و موسسات میتوانند کار بیشتری انجام دهند. کافهها هم به کسانی که به مشتریشان آزار برساند، هشدار می دهند و یا انها را با لگد بیرون میاندازند. فضاهای اجتماعی تازه – شبکههای اجتماعی و رسانههایی که اظهار نظرهای آنلاین منتشر میکنند- هم لازم است تا در باره مسئولیتشان فکر کنند. سامانههای عضوگیری میتوانند استانداردهای رفتاری مورد نظرشان را تنظیم کنند. حزب کارگر دارای قوانینی برای جلوگیری از تبعیض جنسی، نژادپرستی و قلدری در جلسات است؛ وقت آن رسیده که همان اصول در عرصه مجازی و آنلاین نیز بهکار گرفته شود. چرا احزاب دیگر نظیر محافظهکاران، لیبرال دمکراتها، حزب استقلال بریتانیا و دیگران همین قواعد را اجرا نمیکنند؟
سوم اینکه، حمایت و راهنمایی بیشتر. کسانی که مورد این آزارهای حاد قرار گرفتهاند میگویند که در زمان حملات بسیار احساس تنهایی کرده اند. اما در حال حاضر ما واقعا نمی دانیم چگونه باید به آنها کمک کنیم و یا در کنار انها بایستیم- چه برای مقابله با هر گونه سکسیسم در دنیای مجازی که به سوی ما شلیک میشود و چه در نادیده گرفتن آن. من همیشه ان را نادیده می گرفتم، حس میکردم که من واقعا نمیتوانم برای ان ناراحت شوم و اکسیژنی صرف کنم. اما کمپین جهانی سکسیسم روزمره تحت عنوان @EverydaySexism قدرت فریاد زدن متقابل و علنی کردن آن را نشان داده است.
و چهارم، ما نیاز به کار و فعالیت بیشتری داریم تا نسل بعدی فکر نکند که زن ستیزی ، نژادپرستی و نفرت آنلاین مسئلهای نیست- و برای جلوگیری از آلوده شدن روابط واقعیمان نیز. ما نیاز به آموزش اجباری در مورد روابط میان انسانها، مناسبات جنسی و سکس در مدارس داریم تا احترام در مناسباتمان و تحمل و مدارای صفر درصدی با خشونت را ترویج کنیم.
اما پاسخ هرچه باشد، ما نمی توانیم به این مسئله بیش از این بیتوجهی کنیم. یک قرن پیش، زنان طرفدار حق رای و انتخاب نمایندگان زن برای زنان (سافروجتها) در برابر خاموشی زنان در زندگی عمومی و سیاسی مبارزه میکردند. در دهه 70 و 80 میلادی فمنیستها کمپینهایی را علیه خشونت و تهدید یا آزاری که زنان را در خانه و یا در خیابانها به سکوت کشیده و حذف میکرد، آغاز کردند- یافتن اولین سری پناهندگان و سازماندهی راهپیمایی “بازپسگیری شب”.
همیشه زنان با مبارزاتشان، فرهنگ موجود را به چالش کشیده و باعث تغییر شدهاند. ما نیازمند تکرار این روشها هستیم تا زنان در خیابان های جدید شبکههای اجتماعی به سکوت کشیده نشوند، و هیچ کدام از ما با قلدری و آزار از میدان بهدر نشود.
زمان آن برای زنان و مردان است تا در کنار یکدیگر در برابر سوء استفاده جنسی، زن ستیزی، نژاد پرستی و تهدید خشونت آنلاین ایستادگی کنند – بنابراین، وب می تواند فضای دموکراتیک شگفت انگیزی تبدیل شود که ما به آن نیاز داریم. زمان آن رسیده است که “فضای مجازی را بازپس گیریم”.
نویسنده: Yvette Cooper
منبع، گاردین:http://bit.ly/1NVWjoM
ترجمه : شش رنگ
دسامبر 2015
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.