شخصیتهای کوئیر در تاریخ فیلسوفان میشل فوکو
Michel Foucault «میشل فوکو» (۱۵ اکتبر ۱۹۲۶ – ۲۴ جون ۱۹۸۴) فیلسوفی فرانسوی بود که آثارش بر حوزههای دیگر علوم انسانی نظیر تاریخ، مردمشناسی، فمینیسم، نظریههای ادبی، نظریهی کوئیر، روانشناسی، جامعهشناسی و علوم سیاسی اثرات قابل ملاحظهای برجای گذاشته است.
جریان اصلی تفکرات او عمدتاً به بررسی رابطهی میان قدرت و دانش پرداخته و اینکه این دو عامل چگونه از طریق سازههای اجتماعی و نهادهای سیاسی، جوامع را کنترل میکنند. فوکو همانند نیچه و ویتگنشتاین معتقد بود که زبان، حقیقت جهان را بیان نمیکند، بلکه بازتابی از تجربهی انسانی است. او در مطالعات انسانشناختی خود مطرح میکند که میان استفاده از زبان و قدرت، نوعی همبستگی وجود دارد؛ به گونهای که زبان برای قدرتمندان و صاحبان امتیاز جنبهی ابزاری دارد و برای حفظ و حمایت از پایگاه اجتماعی-سیاسیشان مورد استفاده قرار میگیرد.
در کتاب تاریخ تمایلات جنسی فوکو The History of Sexuality بر رابطه بین حقیقت و سکشوالیته تمرکز میشود. او حقیقت را به عنوان سیستمی از رویههای دستوری برای تولید، توزیع، تنظیم، گردش و عملیات بیانیهها تعریف میکند. از طریق این نظام حقیقت است که ساختارهای قدرت ایجاد و اجرا میشوند. اگرچه ممکن است تعریف فوکو از حقیقت با سایر متفکران قبل و بعد از او متفاوت باشد، اما کار او با حقیقت در رابطه با ساختارهای قدرت، ردپای عمیقی در نظریههای علوم اجتماعی به جا گذاشته است. به گفتهی فوکو در تاریخ سکشوالیته، رابطهی جنسی نه تنها وسیلهای برای لذت، بلکه همچنین موضوع حقیقت است؛ سکس چیزی نیست که فرد را به تاریکی محدود کند، بلکه آن چیزی است که فرد را به روشنایی میآورد.
این روش و دیدگاه فوکو به ویژه در مورد ساخت تاریخی بدن، بر بسیاری از فمینیستها و نظریه پردازان کوئیر اثر گذاشته است. درواقع تأثیر فوکو بر نظریهی کوئیر به اندازهای بوده که بتوان او را یکی از بنیانگذاران اصلی نظریهی کوئیر دانست. ایدهی اساسی این نظریه این است که هیچ بنیان طبیعی و ذاتی پشت گرایشهای جنسی و هویتهای جنسیتی مانند همجنسگرا، دگرجنسگرا٬ ترنسجندر و غیره وجود ندارد. در عوض این هویتها برساختهای فرهنگی هستند که از طریق گفتمانهای هنجاری و روابط قدرت ساخته شدهاند. باستانشناسی فوکو از روابط جنسی بر نظریهپردازان فمینیستی مانند جودیت باتلر نیز، از طریق تأثیر بررسی موضوع قدرت و سکشوالیته برای زیر سوال بردن سوژههای جنسی و جنسیتی اثر گذار بوده است. باتلر از فوکو پیروی کرده و میگوید که هیچ جنسیت «واقعی» در پشت هویت جنسی که بنیان بیولوژیکی و عینی آن را تشکیل میدهد، وجود ندارد. البته باتلر از فوکو انتقاد هم میکند که جزئیات آن در این مقال نمیگنجد.
با این حال به نظر میرسد هدف نظریههای انتقادی فوکو نه رهایی بدن و جنسیت از ظلم، بلکه زیر سوال بردن و انکار هویتهایی باشد که بهعنوان «طبیعی»، «ماهوی» و «ذاتی» تلقی میشوند؛ با نشان دادن اینکه چگونه این هویتها تاریخی و ساخت و سازهای فرهنگی هستند. لازم به ذکر است که تعدادی از طرفداران این نگاه به جای واژهی «ساختارگرایی» از اصطلاح «تاریخگرایی» استفاده میکنند. تاریخگرایان اجتماعی به شیوهای که ارتباط نزدیکی با ادعاهای نظریهی کوئیر دارد، استدلال میکنند که سازههای اجتماعی خاصی٬ شیوههای متفاوتی از وجود جنسی را تولید میکنند. هیچ شیوهی خاصی از تمایلات جنسی مستقل از فرهنگ وجود ندارد. حتی مفهوم و تجربهی گرایش جنسی خود محصول تاریخ است. افراد در گذشته واقعاً «همجنسگرا» نبودند، حتی زمانی که فقط جذب افراد همجنس میشدند. برای طرفداران این دیدگاه، گسترهی تنوع جنسی در تاریخ و سیال بودن امکانات انسانی، به سادگی، بسیار متنوع است. تا آن اندازه که توسط هر طرح مفهومی خاصی قابل درک نیست. به عنوان مثال در جهان باستان اغلب روابط همجنسخواهانه دارای ویژگیهایی بودهاند (از قبیل سن پایین یک طرف رابطه) که امروزه به همجنسگرایی پذیرفته شده در جوامع اطلاق نمیشوند.
بحث تاریخنگاری یا باستانشناسی که به ظاهر انتزاعی است، ابعاد سیاسی قابل توجهی دارد. برساختگرایان اجتماعی استدلال میکنند که ذاتگرایی حداقل به دو دلیل از نظر سیاسی در جایگاه ضعیفتری قرار میگیرد. اول، با پذیرش دوگانگی سازماندهیشدهی دگرجنسگرا/همجنسگرا که ذاتگرایی به اشتباه پذیرفته است که دگرجنسگرایی یک هنجار است و اینکه همجنسگرایی، به بیان دقیقتر، غیرطبیعی و مبنای یک اقلیت بودگی همیشگی است و دوم، ساختگرایان اجتماعی استدلال میکنند که هدف مهم پژوهشهای تاریخی باید زیر سوال بردن طرحوارههای سازماندهی شدهی معاصر دربارهی مفاهیم و از جمله گرایش جنسی و هویت جنسیتی باشد. به عقیدهی اینان پذیرش محافظهکارانهی دوگانگی دگرجنسگرا/همجنسگرا، حتی میشود گفت که ارتجاعی است و کاوش در احتمالات جدید را از بین میبرد. البته در مقابل، ذات گرایان استدلال میکنند که رویکرد تاریخ گرایانه امکان وجود تاریخ همجنس گرایان را از بین میبرد. این تفاوت رویکردها در سطح نظری، همچنان در رشتهی مطالعات جنسیت و فلسفهی سکشوالیته در حال نقد و بررسی هستند.
میشل فوکو در ۵۷ سالگی بر اثر بیماری ایدز در میگذرد. «دنیل دفرت» Daniel Defert شریک زندگی او، پس از مرگ فوکو اولین مرکز آگاهی رسانی در زمینهی ایدز را در فرانسه تاسیس میکند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.