تک زبانی، تبعیض سیستماتیک افراد جامعه به دلیل ناهمزبانی
زمانی که در ۲۱ مارچ ۱۹۴۸ محمدعلی جناح اعلام کرد که تنها زبان رسمی پاکستان اردوست جنبش حفظ زبان بنگلادشی که به عنوان زبان رسمی انتخاب نشده بود، شدت بیشتری پیدا کرد.
چهارسال بعد در ۲۱ فوریه ۱۹۵۲ تظاهرات عظیمی در داکا پایتخت بنگلادش برگزار شد. این تظاهرات با دخالت پلیس به خشونت انجامید و چندین دانشجو در درگیری با پلیس کشته شدند. مبارزات این مسیر تا جایی پیش رفت که در ۲۱ فوریه سال ۲۰۰۰، این روز توسط سازمان ملل روز جهانی زبان مادری اعلام شد.
وقتی به ایران نگاه میکنیم متوجه می شویم که این اتفاق در ایران نیز تاریخ مشابهی دارد و میلیونها نفر از تحصیل و آموزش به زبان مادریشان محروم هستند و حتی فعالینی که برای این حق مسلم مبارزه میکنند تحت خطر دستگیری و مجازاتهایی با اتهامات متفاوت مانند تجزیه طلبی و اقدام علیه امنیت ملی قرار میگیرند.
«من در شهر پیرانشهر به دنیا آمدم و فضای شهر من مانند دیگر شهرهای کردستان کاملا کردی بود. به زبان مادریم اولین کلمات را یاد گرفتم با آن زبان رشد کردم و تخیلات کودکیم ریشه در زبان مادری و فرهنگ سرزمینم داشت. به یکباره از هفت سالگی مرا به مدرسهای فرستادند که کاملا متفاوت از آن چیزی بود که من فکر میکردم. نه زبان زبان من بود، نه فرهنگ فرهنگ ما و نه جملات و کلماتی که به من میگفتند میفهمیدم. در واقع زبانی را که نمیفهمیدم و کاملا با آن غریب بودم نهتنها به اجبار باید یاد میگرفتم، بلکه ناچار بودم با آن علم هم بیاموزم.» در روایت ماکی خشونتی آشکار را میبینیم که میلیونها کودک در ایران به واسطه تک زبانی و فارسیمحوری با آن مواجه هستند. این خشونت از این نقطه آغاز میشود و دیگر پایان نمیپذیرد.
این روزها، جنبش پایان تک زبانی در ایران با هشتگ منوفارسی قدرت بیشتری پیدا کرده است. اقلیتهای اتنیکی که در جغرافیای ایران اجازه تحصیل و آموزش به زبان خودشان را ندارند، به روایت تجربیاتشان با این هشتگ میپردازند.
سویل سلیمانی از مبتکرین این کمپین میگوید: «با انتشار یک پست در مورد تجربهاش از کلاس اول دبستان و اتفاقاتی که در آن افتاده بود با تعداد زیادی پیام با تجربه مشابه از سنندج تا شیراز مواجه شده است. به این ترتیب همراه با محسن رسولی یکی دیگر از فعالین در زمینه پایان تکزبانی تصمیم گرفتند تا از مخاطبین دعوت کنند از تجربه خود با این هشتگ بنویسند.»
سویل به چند بعد بودن این کمپین با ارجاع به روایت یکی از افراد الجیبیتی اشاره میکند، «این اولین بار است که احساس میکنم می توانم هویت جنسیتی و هم هویت اتنیکیم را کنار هم مطرح کنم.»
این کمپین هرچند با حملههای زیادی از سوی طرفداران جمهوری اسلامی و بخشی از نیروهای اپوزیسیون ایرانی مواجه شد اما شاهد استقبال بسیار بالای کنشگران و گروههای متفاوت اجتماعی – سیاسی و همچنین همبستگی روشن گروههای به حاشیه رانده شده مانند جامعه الجیبیتی با گروه های اتنیکی هستیم.
روایت گری و تاکید بر عاملیت افراد در این اقدام، سبب شد تا این حرکت جان بیشتری گرفته و موفقیت بزرگی کسب کند. تبعیض زبانی که منجر به تمرکز بر روی تنها یک زبان می شود، سبب تولید محتوا، انتقال علم و تقسیم فرصتها و امکانات به یک زبان خاص و حذف تمام افرادی میشود که این زبان هویت و زبان مادریشان نیست و فقط به آنها تحمیل میشود.
این تمرکز بر یک زبان و فارسیمحوری نیز به وضوح در تولید محتوا و آموزش و فرهنگ سازی در حوزه موضوعات اقلیتهای جنسی و جنسیتی قابل مشاهده است.
ما، ششرنگی ها از شما دعوت میکنیم به عنوان فردی غیر فارس به ما بگویید در مورد چه موضوعی بیشتر احساس نیاز به تولید محتوا در رابطه با جامعه الجیبیتی به زبانهای کردی، ترکی و عربی میبینید؟
برای مثال موضوعات حقوقی، آموزش مفاهیم، اخبار جامعه الجیبیتی ، اخبار جهان ، کدامیک بیشتر جزو گزینه های مطلوب شما برای خواندن به زبان مادری تان است؟
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.