ترنس جندرها در ایران – بخش اول
شادی امین، که قبل از انقلاب و در زمان رشد خود اولین گرایشهای جنسیاش به دخترها را تجربه کرد، میگوید: «فکر میکردم که مشکلی در من وجود دارد، بنابراین شاید لازم باشد که چیزی را تغییر بدهم.» منظور امین از «چیزی» اشاره به هویت یا سبک زندگی او نبود، بلکه به جنسیت خود اشاره میکرد. «اگر من همان دختری بودم که در ایران زندگی میکردم ممکن بود به فکر عمل جراحی تغییر جنسیت میافتادم.» گرچه هیچگاه او به عنوان جنس مذکر مورد شناسایی قرار نگرفته بود.
اکثر کسانی که همجنسگرایی را تجربه میکنند فوراً به عمل جراحی تغییر جنسیت فکر نمیکنند. اما در ایران، گزینههای موجود بین یک همجنسگرا و تراجنسی، واقعاً محدود است. همجنسگرایی در شرایط خاصی مستوجبمجازات مرگ است. در سوی دیگر افراد تراجنسی از جنبههای حقوقی، مذهبی و پزشکی، دارای مشکل مشروع سلامتی ارزیابی میشوند، به نحویکه که از طریق هورمون درمانی و جراحی تغییر جنسیت، مورد معالجه قرار میگیرند. دولت ایران در حال حاضر حتی برای انجام چنین مراحلی در مورد متقاضیان واجد شرایط یارانه هم پرداخت میکند. در سال ۲۰۱۲ روزنامه همشهری به نقل از یکی از مقامات سازمان تامین اجتماعی اعلام کرد که بودجهای ۳۵۰ میلیون تومانی، به منظور کمک به بیماران «اختلالات هویت جنسی»، از جمله تشخیص رسمی تراجنسی و انجام عمل جراحی، یارانه اختصاص داده است.
باوجود مخاطرات موجود، [شادی] امین تصمیم گرفت از عمل جراحی صرفنظر کرده و به همجنسگرایی به عنوان یک زن در ایران ادامه دهد. در دهه ۱۹۸۰ پس از چند بار بازداشت، به دلیل فعالیتهای سیاسی و بیش از یک سال زندگی زیرزمینی، به آلمان گریخت. او در تبعید، شبکهای را تحت عنوان «6RANG» برای لزبینها و تراجنسیهای ایران راهاندازی کرد. اما او همچنان از افزایش تعداد موارد جراحی تغییر جنسیت در ایران متاثر میشد. «ما این افزایش آمار تغییر جنسیت را دیدیم و از چراییاش پرسیدیم.»
در واقع همه شواهد دال بر این است که تعداد عملهای جراحی مربوط به تغییر جنسیت طی یک دههگذشته، هم از نظر فراوانی و هم از نظر دید عمومی افزایش یافته است. در حال حاضر در ایران، پس از کشور تایلند، بیشترین تعداد عملهای جراحی در این زمینه انجام میشود. از سال ۲۰۰۳ تاکنون نه تنها افراد بیشتری متقاضی انجام عمل جراحی تغییر جنسیت شدهاند، بلکه پوشش خبری افراد تراجنسی در مطبوعاتایران و مطبوعات بین المللی نیز شدت یافته است. و این همه با لحنی مقبول، از به رسمیت شناختن هویت تراجنسیها و قانونیبودن انجام عمل جراحی تغییر جنسیت در ایران، همراه بوده است. بسیاری از غربیها از اتخاذ چنین موضعی توسط یک کشور با عقاید محافظهکارانه اسلامی شوکه شدهاند.
وضعیت ایران در جهان اسلام با توجه به مواضع متناقضی که در زمینه عملهای جراحی تغییر جنسیت و همجنسگرایان اتخاذ میکند، غیرمعمول است. برخی از کشورهایی که اکثریت جمعیت کشورشان را مسلمانان تشکیل میدهند، مانند مصر و مالزی، جراحی تغییر جنسیت را مجاز میشمارند و در عین حال در مورد مسایل مربوط به رفتارهای همجنسگرایان با ملایمت بیشتری برخورد میکنند.
ایران تنها کشوری است که از یک طرف همجنسگرایی را به عنوان یک جرم با مجازات مرگ تلقی میکند و از طرف دیگر انجام عمل جراحی تغییر جنسیت را – حتی- ترغیب هم میکند. امین میگوید: «رسانههای غربی به گونهای در مورد ایران ابراز نظر میکنند که گویی ایران بهشتی برای تراجنسیها است» و همین موج برای او الهام بخش ارزیابی عمیقتری از این موضوع است. گرچه امین تراجنسی نیست اما از نظر او این موضوع به این دلیل که به سابقه او مربوط میشود حایز اهمیت شخصی است.
بازگشت به آینده
برخی از مباحث مربوط به تراجنسی در ایران به دهه ۱۹۴۰ برمیگردد، در حالی که جراحی وضعیت دوجنسی موروثی در جراید ایران در ۱۹۳۰ گزارش شده است. اولین جراحی تغییر جنسیت غیردوجنسی در سال ۱۹۷۳ در جراید ایران گزارش شد و تا اوایل دهه ۱۹۷۰ حداقل یک بیمارستان در تهران و یک بیمارستان در شیراز چنین جراحیهایی را انجام میدادند. اما براساس تصمیمی که در سال ۱۹۷۶ اتخاذ شد انجمن صنفی پزشکی ایران مصوب کرد که انجام جراحی تغییر جنسیت به غیر از موارد دوجنسیتی از نظر اخلاقی غیرقابل قبول است.
این قانون تا سال ۱۹۸۵ پا برجا بود اما در این سال به موجب فتوای مذهبی آیت الله خمینی، عمل جراحی تغییر جنسیت مجاز و جنبه قانونی پیدا کرد. در واقع خمینی برای اولین بار انجام چنین جراحیهایی را در سال ۱۹۶۴ در کتاب تحریرالوسیله خود که به زبان عربی و در زمان تبعید او در ترکیه و عراق نگاشته شده، مورد تایید قرار داد. تعجبی ندارد که این فتوا در آن زمان دارای اثرات سیاسی و پزشکی چندانی نبود و سایر روحانیون ارشد معاصر در زمینه تراجنسیها و یا انجام عمل جراحی تغییر جنسیت نتوانستند به یک اجماع دست پیدا کنند. در سال ۱۹۸۵، که خمینی مرجع عالی سیاسی بلامنازعی بود، فتوای سال ۱۹۶۴ خود را در مورد عمل جراحی تغییر جنسیت، اما این بار به زبان فارسی و پس از سالها مکاتباتی که بین او و مریم ملک آرا، مردی با هویت واقعی زنانه، انجام شد، بازنشر کرد. [مریم ملکآرا] سرانجام با خمینی ملاقات کرد. البته، در آن زمان (و حتی حالا) همه کارشناسان امور مذهبی، پزشکان و مقامات دولتی در ایران، به طور کلی نگرش مطلوبی در مورد عمل جراحی تغییر جنسیت و تراجنسیها نداشتند و ندارند. با این وجود، وزنه و نفوذ فتوای خمینی برای تصویب قانون در این زمینه کافی بود. او نه تنها بزرگترین مرجع مذهبی [زمان خود] بود، بلکه رهبر بزرگترین انقلاب گسترده نیمه دوم قرن بیستم نیز بود.
بازی با ساز و کار موجود
گرچه فتوای خمینی به تنهایی عمل جراحی تغییر جنسیت را مقبولیت بخشید، اما دستورالعمل اندکی در مورد سازو کارها و فرایند انجام آن ارایه کرد. طی ۲۰ سال گذشته، دستورالعملهای سخت و در هم پیچیده قانونی، پزشکی و مذهبی پیرامون موضوع تراجنسیها به منظور پرکردن خلا برجای مانده از فتوای خمینی مطرح شده است.
در حال حاضر، افرادی که قصد دارند عمل جراحی تغییر جنسیت را انجام بدهند باید مراحل اداری پیچیدهای را طی کنند تا به این ترتیب به طور «رسمی» به عنوان یک تراجنسی مورد تایید قرار بگیرند. این گواهینامه بسیار حایز اهمیت است، زیرا در برابر اعمال خشونت پلیس و خطر نقض قوانین سختگیرانه تفکیک جنسیتی و نحوه پوشش، از آنها حمایت میکند. در اینصورت فردی که هویت تراجنسی او تایید شده است، میتواند در فضای عمومی از لباس جنس «مخالف» استفاده کند. در عین حال، بدون وجود چنین مجوزی، پوشیدن لباس جنس مخالف، تقلید از جنس مخالف و تخطی از قانون محسوب میشود. به علاوه، اخذ این مجوز هرمون درمانی را علاوه بر جراحی تعیین هویت، دریافت حداقل بیمه درمانی دولتی، کمک مالی برای تامین بهداشت و محل سکونت و معافیت نظامی را نیز تامین میکند. از سوی دیگر این مجوز امکان تغییر نام پس از انجام عمل جراحی و به تبع آن دریافت اوراق هویت ملی جدید را هم فراهم میکند.
به منظور دریافت این مجوز، متقاضیان باید از مجاری خاصی که شامل فرایند قانونی گذار جنسی و مشتمل بر یک دوره چهار تا ششماهه روان درمانی و توام با آزمایشهای هورمونی و کروموزمی است عبور کنند. طبق نظر افسانه نجمآبادی، استاد دانشکاه هاروارد، اهداف اعلام شده، بدین منظور است تا «تراجنسیهای واقعی» را که در مورد آنها گرایشات همجنسگرایانه به دلیل عوامل متاثر تراجنسی بودن آنها است، از همجنسگرایان تفکیک کنند. زیرا تمایلات همجنسگرایانه گروه دوم [از نظر حکومت] متاثر «از انحرافات اخلاقی است» که در پی تغییر ساز و کار موجود است.
نگرانی موجود پیرامون همجنسگرایانی که در پی «بازی گرفتن سیستم هستند» به این دلیل وجود دارد که فتوای خمینی در واقع انجام عمل جراحی تغییر جنسیت را برای افرادی که «ترنسجندر» هستند الزامی تلقی نمیکند. این فتوا بسادگی اظهار میکند که پروسههای پزشکی به منظور تغییر جنسیت یک فرد، دارای محدودیت و یا الزامی نیست، زیرا در قرآن در این زمینه دستورالعمل مشخصی وجود ندارد. بسیاری این تفسیر را به عنوان گشایش زمینه احتمال کسب وضعیت تراجنسی بدون لزوم طی فرایند هورمون درمانی و یا تغییر جسمی، که [برخی] تمایلی به انجام آن ندارند، تلقی کردهاند. احتمال اینکه فردی با چنین وضعیتی، جایگاه «بینابینی» را در بین جنسیتها ایجاد کند یکی از مباحث جدی در ایران باقی خواهد ماند. جدای از این مسایل، قانونگزاری در ایران بر این پایه قرار گرفته است که تنها دو جنسیت وجود دارد و بسیاری از قوانین بر همین مبنای پیچیده پایه گذاری شده است. جنسیت یک فرد، مقررات حقوقی خانواده و پوشش او و به علاوه، اینکه او چه دروسی را در دانشگاه مجاز به انتخاب است و یا اینکه در اتوبوس و یا قطار در چه مکان خاصی میتواند بنشیند، تا چه محدودهای میتواند سفر کند و حتی اینکه از کدام درب میتواند وارد ساختمانها و فرودگاهها بشود را تعیین میکند.
یکی از روزنامهنگاران محافظهکار مذهبی، در کلینیک پزشکی خطاب به یکی از افراد تراجنس در یک برنامه مستند، که در سال ۲۰۰۸ تحت عنوان «مانند دیگران باشید» پخش شد، گفت: «اگر مانند یک دختر لباس بپوشید اما اندام مردانه خود را حفظ کنید یک تراجنسی محسوب نمیشوید. بلکه به عنوان یک «زن جامه» [کسی که در لباس و رفتار از جنس مخالف خود تقلید میکند] تلقی میشوید. حتی ممکن است به عنوان یک همجنسگرا مورد ظن قرار بگیرید.» او ادامه میدهد: «تصمیم خودت را بگیر که آیا میخواهی دختر باشی یا پسر.» او ادامه میدهد که به عنوان یک مسلمان «وظیفه» او تشخیص این موضوع است که آیا افراد مرد هستند یا زن.
بسیاری از محققان مذهبی بر این اعتقادند که فرایند بررسی دقیق به منظور «تفکیک» بین تراجنسیهای مورد قبول و همجنسگرایان منحرف الزام آور است. محمد مهدی کریمیان، یکی از اساتید دانشگاه و روحانیون قم که رساله دکتری خود را در مورد تراجنسیهای ایرانی نوشته است، وقتی اظهار میدارد که دیواری به «بزرگی دیوار چین» تراجنسیها را از همجنسگرایان جدا میکند در واقع نظر غالب را در این زمینه ابراز میکند. او میگوید: «تراجنسیها بیمار هستند زیرا آنها از وضعیت جنسی خود راضی نیستند و بنابراین بایستی مورد معالجه قرار بگیرند و همجنسگرایی طبق قانون یک انحراف و قابل مجازات است.»
از نظر نجم آبادی فرایند تفکیک به طور متناقضی زمینه فضای تازهای را برای همجنسگرایان مرد و زن ایرانی ایجاد کرده و این فرایندی است که «در نظر گرفتن سایر گروههای جنسی بین طبقات مشخص را الزام آور میکند.» او به نقل از یکی زنانی که در مرحله تغییر جنسیت به جنس مذکر بود، میگوید: «از زمانی که بعنوان تراجنسی مورد شناسایی قرار گرفتم بدون اینکه احساس گناهی داشته باشم با دوست دخترم ارتباط جنسی برقرار کردم.» دشواری و فشارهای موجود بر تراجنسیها و همچنین خلاقیت و عزم به نمایش گذاشته شده توسط اقلیتهای جنسی را، که با مهارت در مقابل نهادهای قدرت که اغلب تلاش ناموفقی برای تعیین جریان زندگی آنها به عمل آوردهاند، نبایستی دست کم گرفت.
درحالی که نجمآبادی فرصتهایی که مراحل تفکیک برای همجنسگرایان ایجاد میکند را مورد تاکید قرار میدهد، امین نگرش بدبینانهتری دارد. او میگوید: «چگونه یک فرد میتواند نزد دکتری برود که توسط حاکمیت کنترل میشود و خیلی راحت در مورد جنسیت خود سخن بگوید؟» هرچند او[امین] قبول دارد که برخی از افراد از مراحل «تفکیک» برای تدوام روابط همجنسگرایانه خود بهره میبرند، اما استدلال میکند که بیش از پیش متقاضیان همجنسگرا، متحمل پذیرش درمانی دائمی (هرمونی یا جراحی) یا انواع سوء استفادههای دیگر هستند. او میگوید: «یک نفر را که به طور رسمی به عنوان همجنسگرا در ایران زندگی میکند، به من نشان بده»، «یک دکتر را به من نشان بده که به تو بگوید تو یک همجنسگرا هستی. حالا با آن کنار بیا.»
… ادامه دارد.
منبع: ایران در جهان
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.