چگونه هموفوبیای درونمان را بشناسیم و با آن مقابله کنیم؟ ـ آزیتا دوستی
ماهنامه خط صلح، مطلبی از آزیتا دوستی، روانشناس و فعال حقوق ال جی بی تی، را به مناسبت ۱۷ ماه مه روز جهانی مقابله با «همجنسگراستیزی، دوجنسگراستیزی، ترنسستیزی و اینترسکسستیزی» با عنوان «چگونه هموفوبیای درونمان را بشناسیم و با آن مقابله کنیم؟» منتشر کردهاست. این یادداشت را اینجا برای خوانندگان ششرنگ بازنشر میکنیم.
هموفوبیا که ترجمه فارسی آن همجنسگراهراسی است، اصطلاحی است که به نگرشهای منفی و تبعیضآمیز نسبت به همجنسگرایی اشاره دارد. این کلمه ممکن است به طورعام برای توصیف هرنوع رفتار نامنصفانه علیه کلیهی اقلیتهای جنسی به کار رود. این نگرشهای منفی، ممکن است ظاهر و پوشش، گرایش، سبک زندگی، نوع رابطه جنسی یا حتی رفتارها و شخصیت اقلیتهای جنسی را هدف قرار دهد. دامنهی هموفوبیا بسیار گسترده است: از خشونت آشکار، تلاش برای حذف و حتی کشتار همجنسگرایان گرفته تا تلاش برای به اصطلاح درمان اقلیتهای جنسی. از عقاید تبعیضآمیز چندلایه و بسیار ظریف و پنهان گرفته تا لطیفهها و اصطلاحات عامیانه.
افراد زیادی هستند که ادعا میکنند هیچ مشکلی با اقلیتهای جنسی ندارند اما … ( آنها معمولا در ادامهی این اما عقاید هموفوبشان را به زبان میآورند). به طور مثال:
– اما آنها نباید خون اهدا کنند.
– اما دوست ندارم معلم بچهام همجنسگرا باشد.
– اما امیدوارم این بلا برسرم نیاید که فرزندم همجنسگرا شود!
آیا هموفوبیا یک نوع ترس بیمارگون از همجنسگرایان است؟!
فوبیا در زبان انگلیسی به معنای ترس غیرمنطقی و بیمارگونه است. برای نمونه، اگر شما فوبیای گربه داشته باشید، به محض دیدن گربه یا فکرکردن به آن، دچار ضربان قلب، لرزش دست، تعریق و هراس شوید. ترس از گربه میتواند به دلایلی چون شرطیشدن یا وجود خاطره یا اتفاقی منفی در ذهن شما اتفاق افتاده باشد. این نوع از ترس بهطور معمول با رفتاردرمانی، مواجههی تدریجی با محرک ایجادکنندهی ترس و نزدیک شدن به آن از بین میرود. فوبیاها گوناگون هستند. فردی که مبتلا به فوبیاست، خود به بیدلیل بودن و غیرمنطقی بودن ترسش اذعان دارد و مایل است از شر آن رها شود؛ اما قادر به کنترل آن نیست.
اصطلاح همجنسگراهراسی یا هموفوبیا اما به معنای نگرش منفی یا تبعیضآمیز نسبت به همجنسگرایی و همجنسگرایان در میان افراد دگرجنسگرا است. این کلمه به درستی توسط مدافعان حقوق اقلیتهای جنسی در سراسر دنیا مورد انتقاد قرار گرفته است. نخست به این دلیل که به نظر نمیرسد هموفوبیا، ترس در مفهوم سنتی آن باشد. چرا که این ترس الزاما بیدلیل و از دید خود فرد غیرمنطقی نیست. به عبارت بهتر، اگر شما با یک بیمار مبتلا به فوبیِ گربه صحبت کنید، او به شما خواهد گفت که خودش میداند که گربهها موجودات بیآزاری هستند و رد شدن یک گربه از کنار او نمیتواند آسیبی به او برساند، با این حال، نمیتواند ترس خود را از گربه کنترل کند و این ترس تحت ارادهی او نیست. ولی اگر با یک فرد هموفوب صحبت کنید، تقریبا بعید است که او به شما بگوید که نگرش منفیاش تحت کنترل و ارادهی خودش نیست یا آرزو دارد از شر این نگرش رها شود. در عوض، افراد هموفوب بهطور رایجی از تعصبات خود دفاع میکنند. دومین دلیل آن است که هموفوبیا مانند سایر فوبیاها با علایم فیزیولوژیک مانند تعریق و تپش قلب و ..همراه نیست. یعنی فاقد دو ملاکی است که انجمن روانپزشکی آمریکا برای تشخیص اختلال فوبیا (ترس بیمارگونه) ضروری میداند.
بسیاری به اشتباه و ناآگاهانه، از هموفوبیا به عنوان بیماری روانی نام میبرند. باید دانست که هموفوبیا بیماری روانی نیست بلکه نوعی اختلال فرهنگی و اجتماعی مانند نژادپرستی است! اگر افراد نژادپرست را بیمار تلقی کنیم چه اتفاقی میافتد؟ آنها همواره از بیماری، به عنوان توجیهی برای خشونت و نفرت پراکنی علیه دیگر نژادها استفاده میکنند و خواهند گفت که این بیماری تحت ارادهی خودشان نیست. به همین ترتیب، بیماری نامیدن هموفوبیا نیز از افراد هموفوب سلب مسئولیت میکند و هرگونه خشونتی را توسط آنها علیه افراد همجنسگرا موجه جلوه میدهد.
مسئولیت ما چیست؟
اگر موضوع دموکراسی و حقوق بشر برای ما اهمیت دارد و خود را شهروندی دغدغهمند میدانیم، لازم است هموفوبیا و جنبههای پنهان و آشکار آن را در خودمان شناسایی کنیم و درصدد تغییر این عقاید برآییم. شناسایی این عقاید به هریک از ما کمک میکند که دنیا را تبدیل به مکانی بهتر برای همهی شهروندان کنیم.
عقاید هموفوبیک چه عقایدی هستند؟
به طور کلی اغلب عقاید هموفوبیک را میتوان در یکی از شش دستهی زیر طبقهبندی کرد:
۱٫ عقایدی که تلاش دارد گرایش به همجنس را بیماری، جرم، کمتر «نرمال»، سزاوار ترحم یا مجازات جلوه دهد. مثلا «همجنسگرایی نوعی بیماری روانی است که در اثر فلان و بهمان ایجاد شده و باید درمان شود.»
یکی از رایجترین این عقاید به ویژه در میان ایرانیان، خلط مبحث همجنسگرایی با موضوعات دیگری مانند آزار جنسی کودکان است. در حالی که همجنسگرایی، رابطهی جنسی بین دو همجنس عاقل، بالغ و راضی است که هیچ ارتباطی با آزار جنسی کودکان -که در تمام جهان جرم به حساب میآید- ندارد.
۲٫ عقایدی که افراد دارای گرایش به همجنس را به واسطه گرایش جنسیشان، از حقوق و مزایایی که دیگر افراد جامعه دارند، محروم میکنند یا سعی در جداسازی این گروه از بقیه دارند. مثلا: «بچهدار شدن یا به سرپرستی گرفتن فرزند توسط زوجین همجنس صحیح نیست» یا «بهتر است چنین افرادی درباره گرایششان در فضاهای عمومی صحبت نکنند.»
۳٫ عقایدی که تلاش دارد افراد دارای گرایش به همجنس را در یک چارچوب کلیشهای دگرجنسگرایانه بگنجاند یا دگرجنسگرایی را اصل و سایر گرایشها را انحراف از اصل در نظر بگیرد. مثلا: «همجنسگرایان اگر واقعا بخواهند میتوانند به جنس مخالف گرایش پیدا کنند» یا « در روابط بین دو همجنس، یکی «مرد» و دیگری «زن» رابطه است» یا « این فرد [همجنسگرا] از کجا مطمئن است که میل به همجنس دارد وقتی هرگز با فردی از جنس مخالف رابطه جنسی نداشته؟!» ( معمولا چنین سوالی هرگز دربارهی یک دگرجنسگرا مطرح نمیشود!)
۴٫ عقایدی که روابط عاطفی و جنسی دوهمجنس را به رسمیت نمیشناسد و آنها را به نوعی کم ارزشتر یا کمتر از روابط میان دگرجنسگرایان جدی میگیرد. مثلا «دو زن نمیتوانند با هم سکس کنند. کاری که آنها میکنند فقط معاشقه است و سکس واقعی نیست» یا «ساختار مقعد برای سکس ساخته نشده پس رابطهی جنسی بین دو مرد، خلاف ماهیت فیزیولوژیک بدن است».
۵٫ عقایدی که با تکیه بر کلیشههای جنسیتی رایج، همه افرادی را که به نوعی از هنجارهای جنسیتی تبعیت نمیکنند (حتی اگر عضو اقلیتهای جنسی نباشند) مورد اهانت مستقیم یا غیر مستقیم قرار میدهد. مثلا: «آرایش کردن مردان، مشمئزکننده است» یا «این پسر چقدر اواخواهره» یا «این زنه چقدر شبیه مردهاست!»
کلمه اواخواهر یک کلمه توهینآمیز و هموفوب است که بیان جنسیتی مردانی را که در ساختار سنتی و کلیشهای مردانه نمیگنجند به سخره میگیرد. از سویی جنسیت زده نیز هست چرا که با انتساب کلمه خواهر به این مردان، در واقع زنانگی را دستمایه تحقیر قرار میدهد.
۶٫ عقایدی که تلاش دارد همجنسگرایی را نه یک گرایش و میل درونی بلکه نوعی تقلید، تلقین، غربزدگی یا نتیجهی استعمار جلوه دهد که خلاف شئونات اخلاقی یا فرهنگ بومی جامعه است. این نوع هموفوبیا در کشورهایی که قوانین ضد اقلیتهای جنسی دارند رایجتر است و بخشی از پروپاگاندای جمهوری اسلامی نیز هست. مسئولان حکومتی، وقتی دربارهی حقوق اقلیتهای جنسی در مجامع بینالمللی مورد سوال قرار میگیرند غالبا به این موضوع اشاره میکنند که «همجنسگرایی خلاف قوانین اسلامی و فرهنگ کشور ماست». این در حالی است که مطالعات مردم شناسی و جمعیت شناسی حکایت از آن دارد که رفتار و تمایلات همجنسگرایانه از زمان باستان در تمام اقوام و جمعیتها وجود داشته و محصول استعمار یا سلطهی فرهنگ خاصی نیست. در واقع عکس این موضوع صادق است: ممنوعیت قانونی رابطه با همجنس، به وضوح با تاریخ استعمار در بسیاری کشورها گره خورده است. در کشورهایی که مستعمرهی بریتانیا بودهاند همانند هند، بنگلادش، نپال و سریلانکا این ممنوعیت توسط نیروهای استعماری صادر شده است. در الجزایر، مراکش و لبنان نیز، ممنوعیت رابطهی با همجنس، حاصل قوانین تدوین شده در دورهی استعمار فرانسه است. بدین ترتیب، برخلاف باورهای رایجی که همجنسگرایی را سوغات غرب میدانند، در واقع ممنوعیت رابطه با همجنس، دربسیاری از کشورها محصول و نتیجهی استعمار است.
همچنین بروز رفتارهای همجنسخواهانه در سایر گونههای جانوری، ادعای وابسته بودن آن به فرهنگ یا تقلیدی بودنش را به طور جدی زیر سوال میبرد.
شاید لازم باشد این بار قبل از اظهارنظر دربارهی مسائل مرتبط با اقلیتهای جنسی یا در برخورد با دوستان و اطرافیانمان که متعلق به این گروه هستند، به این شش دستهبندی فکر کنیم و از خودمان بپرسیم تا چه اندازه ممکن است به واسطهی داشتن امتیاز جایگاه دگرجنسگرایانه، سخنانی را به زبان بیاوریم که تبعیضآمیزند در حالی که حتی نسبت به آنها آگاهی نداریم. به امید روزی که همهی ما با تلاش برای ارتقای آگاهی جامعه و فایق آمدن بر تعصبات شخصیمان، حقوق برابر سایر انسانها را به رسمیت بشناسیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.