شادی امین و آریا در مصاحبه با دویچهوله: سیاستهای ضد ال جی بی تی جمهوری اسلامی زندگی ترنسجندرها را به خطر میاندازد
دویچهوله انگلیسی چندی پیش با شادی امین، مدیر اجرایی ششرنگ ـ شبکه لزبینها و ترنسجندرهای ایرانی ـ و آریا ـ یک ترنسجندر ایرانی ساکن برلین ـ مصاحبهای در رابطه با وضعیت افراد الجیبیتی و فشار عملهای موسوم به «تغییر جنسیت» انجام دادهاست. متن پیش رو برگردان این مصاحبه است.
چگونه سیاست ضد جامعه الجیبیتی در ایران وضعیت ترنسجندرها را به خطر میاندازد. با وجود قوانین خشونتبار علیه همجنسگرایان جراحیهای موسوم به «تغییر جنسیت» در ایران قانونی هستند. با این وجود ایرانیانی که به دنبال مجوز این جراحیها هستند با روندهای اداری سخت و خطر جراحیهای غیر استاندارد مواجه هستند.
زمانی که آریا به عنوان یک ترنجسندر آشکارسازی کرد، خانواده او سریعا با این مساله برخورد شدیدی کردند.آریا میگوید: «آنها نمیپذیرفتند که من یک ترنس هستم. آنها به من میگفتند تو به عنوان یک «دختر» به دنیا آمدی و باید به عنوان یک «دختر» زندگی کنی.»
آریای ۳۸ ساله که خود را نانباینری تعریف میکند، با خانواده خود در سن ۲۵ سالگی در تهران برای خانواده خود آشکارسازی کرد و دو سال تمام تلاش کرد که مجوز عملهای موسوم به تغییر جنسیت در ایران را دریافت کند.
باوجود قوانین خشونتبار ضد الجیبیتی در ایران این جراحیها قانونی هستند. با این وجود راه حقوقی دریافت این مجوزها بسیار دشوار و تحقیرآمیز است. به عنوان مثال تست باکرگی، پروسه دادگاهی و فرمهایی که باید پرشوند و مشاورههای اجباری از جمله پیچیدگیهای این راههای حقوقی هستند.
حتی پس از اینکه آنها موفق به انجام این جراحیها میشوند و به صورت قانونی جنسیت جدید خود را روی کارت شناسایی خود حمل میکنند، برخی از آنها بدون خانواده، خانه و کار به زندگی خود ادامه میدهند و برخی دیگر به خاطر عوارض جراحیها روی بدن خود زجر میکشند.
شادی امین، مدیر اجرایی ششرنگ، در این رابطه به دویچهوله میگوید: « حق و حقوق این انسانها پیش، هنگام و پس از این جراحیها زیر پا گذاشته میشود. فرايند مجوز گرفتن معمولا بین یک تا دو سال و اما گاهی طولانیتر ادامه مییابد.
آریا در ادامه تجربه خود را چنین روایت میکند: «در آغاز فرایند یک پرسشنامه با لیست بلندی از سوالات دریافت کردم. سوالاتی نظیر: خودتان را در یک اتاق تصور کنید، در این اتاق یک آتش شعله ور میشود. شما باید مادرتان و یا چند گربه را نجات دهید. کدام را انتخاب میکنید؟ یا سوالی نظیر این: شما خود را به عنوان دایره تعریف میکنید یا مثلث یا مربع؟»
آریا میگوید آنها بر مبنای چنین سوالاتی و پاسخشان تصمیم میگرفتند که آیا او ترنسجندر است یا آیا این فقط یک «بازه زمانی خاص» در زندگی اوست.
شادی امین در ادامه به دویچه وله میگوید: « برخی از آنها باید تست باکرگی بدهند، مسالهای که برای بسیاری دردناک است. اگر شما به عنوان فرد ازدواج نکرده باکره نباشید، این امر مساله ساز میشود.»
علاوه بر این کسانی که در پروسه جواز عملهای موسوم به «تغییر جنسیت» قرار میگیرند، باید یک فرد از خانواده را به عنوان همراه با خود داشته باشند. این امر به عنوان مثال برای آریا بسیار تنشزا بود، زیرا مادر او در هر جلسه مشاوره کنار او مینشست. آریا در این مورد میگوید: «بنابراین شما با یک مشاوره عمومی طرف هستید و یک پروسه قضایی که سالها و سالها میتواند ادامه یابد و بعد باید تن به جراحی بدهید.»
پس از گذشت سالها که آریا در مشاوره و جلسات دادگاه سپری کرد پس از دریافت مجوز برای تطبیق هویت جنسیتی خود، از خیر این جراحیها پس از دیدن اثراتش در دیگران، گذشت.
از آنجایی که جراحیهای موسوم به «تغییر جنسیت» در ایران بسیاری اوقات توسط پزشکهایی انجام می شود که در این زمینه تخصص کافی ندارند، این جراحیها نه تنها روی بدن افراد زخم میگذارد بلکه صدمات جدی بر بدن این افراد بر جای میگذارند که تمام زندگی با آنهاست.
«در برخی از موارد آنها کل جراحی را در یک روز انجام میدهند.» پس از آن خیلی از افراد پول به اندازه کافی برای ماندن یا برای استراحت کافی ندارند. بسیاری خانهای ندارند که به آن بازگردند.
شادی امین در ادامه میگوید: «این دلیل دو مورد مرگیست که ما در گزارشهایمان آوردهایم. در یک مورد فرد در هتلی پس از خونریزی بیش از حد بعد از جراحی فوت کرد.»
بعضی از ترنسها فقط با نتایج جراحیهای غیر استاندارد مجبور به زندگی نیستند، بلکه آنها با سختیهای ناشی از مشکلات دورههای استفاده از هورمون به روش غلط نیز باید بسازند. شادی امین در این رابطه اضافه میکند که همانطور که بسیاری از افراد هورمونها را بدون نظارت پزشک استفاده میکنند، عده زیادی از جراحها هم آشنایی درستی با مساله ندارند.
شادی امین اضافه میکند: « بسیاری از کسانی که می خواهند دورههای استفاده از هورمون را طی کنند، این هورمونها را در بازار غیرقانونی میخرند و آنها را به صورت زیادی مصرف میکنند، زیرا می خواهند تغییرات را سریع مشاهده کنند. بسیاری از آنها در نتیجه این مساله با فشارخون، مشکلات قلبی، مشکلات کلیوی رو به رو میشوند. شما با دیدن این افراد به سرعت متوجه میشوید که آنها دیگر از سلامت برخوردار نیستند.»
آثار شهودی این جراحیها نیز اغلب با انتظارات این افراد انطباق خاصی ندارد. آریا میگوید تنها از اینکه پس از جراحی چطور به نظر میرسیده، نمیترسیده، بلکه نگران مشکلات سلامتی ناشی از این جراحی نیز بوده است.
آریا اضافه میکند: «پس از جراحی دردها بسیارند. همینطور اثرات دردناک جراحیها بالا هستند.پس از عمل شما نمیتوانید رابطه جنسی داشته باشید، زیرا درد دارید، عفونت دارید. شما احساس خوبی ندارید وقتی مقابل دیگران لباس خود را در میآورید، زیرا شما روی بدنتان زخمهای فراوانی دارید. وقتی من اثرات این جراحیها را دیدم، برای من روشن شد که نمیخواهم به این جراحی تن بدهم. من نمی توانستم این را بپذیرم. در نتیجه تصمیم گرفتم همان “دختر” بمانم.»
همان زمان که آریا به دلیل هویت جنسیتیاش تلاش می کرد جنسیت خود را تطبیق بدهد، بسیاری از همجنسگرایانی که حتی ترنسجندر نیستند به این جراحیها تن میدهند تا مجبور نباشند در ترس زندگی کنند، کشته بشوند، زندانی شوند و شلاق بخورند.
شادی امین در این رابطه میگوید: « عملهای موسوم به “تغییر جنسیت” یک راه برای تصفیه همجنسگرایان در ایران است. آنها یا باید جنس خود را تغییر بدهند و یا گرایش جنسی خود را.»
شادی امین اضافه میکند: « با اینکه هیچ متد مستقیمی برای اجبار همجنسگرایان به این جراحیها وجود ندارد، اما فشار اجتماعی و خانوادگی و ترس از قتل به قدری بالاست که میتواند همجنسگرایان را به سمت این جراحیها سوق بدهد.»
شادی امین ادامه میدهد: « آنها (جمهوری اسلامی) مساله افراد ترنس را پزشکینه میکنند و میگویند که افراد ترنس از طریق جراحی “درمان” میشوند. اما مساله همجنسگرایی یک مساله غیر اخلاقی برای آنهاست و از اساس آن را غیر انسانی میدانند.»
برای بسیاری تنها راه زندگی با شریک خود همین راه است، اگر بخواهند دائم به خاطر زندگی خود نترسند.
شادی امین اضافه میکند: « وقتی شما میدانید که همجنسگرایان حقی ندارند و با این وجود میخواهید به عنوان همجنسگرا با شریک خود زندگی کنید، به نحوی این اجبار را حس میکنید که به این جراحیها تن بدهید.»
به محض اینکه این مراحل انجام میشوند، بسیاری مجبورند رابطه خود با خانواده، دوستان و همه کسانی که پیش از این میشناختند را قطع کنند. برخی شهر خود را تغییر میدهند و بیخانمان میشوند و برخی دیگر مجبور میشوند به کارگری جنسی تن بدهند تا بتوانند خرج خود را در بیاورند.
جدای از این تن دادن به هنجارهای مربوط به جنسیت در ایران یک روش برای تطبیق خود با جامعهایست که در آن در بسیاری از فضاهای عمومی تفکیک جنسیتی و آپارتاید جنسی قابل مشاهده است. مکانهایی مثل کلاسهای درس یا وسایل حمل و نقل عمومی.
شادی امین میگوید: «شما باید در نظر بگیرید که پس از اینکه شما عملهای موسوم به “تغییر جنسیت” را انجام دادید، به جامعهای باز میگردید که برای شما بسیارغریبه و جدید است. حالا شما باید با این جامعه جدید کنار بیایید. شما تمام عمر خودت را به عنوان زن زندگی کردهای و حالا باید کارهایی را انجام بدهی که از مردان انتظار میرود. بدین ترتیب بعد از عمل نیز همچنان شما حق ندارید یک ترنسجندر باشید.»
برای آریا این جراحی به این معنا بود که او باید از خانوادهاش نیز جدا میشد. خانواده او از این شرایط خجالت میکشیدند که به عنوان مثال بخواهند به افراد فامیل در این رابطه چیزی بگویند. آریا در این رابطه میگوید: «یکی از مهمترین چیزهایی که خانوادهام در این مورد گفتند این بود که آنها به بقیه خواهند گفت که برای آریا اتفاقی افتاده است و او نمیتواند با هیچکس از زندگی گذشتهاش ارتباط داشته باشد.»
آریا اضافه میکند: «بنابراین من فکر کردم که در آینده دیگر با هیچ حمایت، عشق و انسانی که پیش از این میشناختم رو به رو نخواهم شد.»
همین دشواریها هستند که آرشیو کردن زندگی این افراد پس از این تغییرات را نیز سخت میکنند.
شادی امین در همین رابطه میگوید: «ما هیچ آماری در این رابطه نداریم که این افراد پس از جراحیها چه حسی دارند. زیرا بسیاری از این افراد پس از این جراحیها به شهرهای دیگر رفته و از دسترس خارج میشوند. آنها نمیخواهند داستان خود را تعریف کنند. نمیخواهند با کسانی که پیش از آن با آنها در ارتباط بودند رابطه داشته باشند.»
یک شروع جدید
آریا ایران را سه سال پیش ترک کرد. او ابتدا به پرتغال رفت و حالا در برلین زندگی میکند.
او روند تطبیق جنسیت اجتماعیاش (روند آگاهی دیگران از هویت جنسیتیاش) را در سپتامبر سال گذشته و تطبیق جنسیت پزشکیاش را در ماه مارس آغاز کرد. ولی به خاطر همهگیری ویروس کرونا فعلا از ادامه پروسه پزشکی صرف نظر کرده است.
او میگوید که در اروپا اما زندگی جدید و احساس آزادی را بدست آورده که در ایران از آن محروم بوده است.
آریا میگوید: «من آزادی این را دارم که خودم باشم. میتوانم به دیگران بگویم چه حسی دارم. میتوانم برای دوستانم که در ایران در شرایط مشابه من قرار دارند کاری کنم. این مثل زندگی کردنِ یک رویاست.»
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.