کریس، از خشونتی دیگر پس از حمله در اتوبوس حرف می‌زند. خشونتی که قربانیان بسیار فراگیرتری دارد.

آیا خون‌تان واقعاً در برابر هم‌جنس‌گراستیزی به جوش می آید؟

شما چهره ی من را آغشته به خون در اتوبوس دیدید، ولی آیا واقعاً خون‌تان در برابر همجنسگراستیزی به جوش می آید؟
دو زن که پیش از این در اتوبوسی در لندن مورد تهاجم هم‌جنس‌گراستیزانه قرار گرفته بودند، قدرت‌گرفتن گفتمان‌های راست افراطی را بخشی از مساله و مشکل خود می‌دانند. پیش از این ملانیا در پستی فیسبوکی واقعه‌ی حمله به آن‌ها را در اتوبوسی در لندن شرح داده بود. شرح واقعه از طرف او با یک موج رسانه‌ای همراه با شوک در مورد این حمله همراه شد. حالا کریس، زن دیگری که همان شب همراه ملانیا مورد حمله قرار گرفته بود؛ در نامه‌ای به فضای نژادپرستانه پس از انتشار عکس آن‌ها در  افکار عمومی، رسانه‌ها و جامعه اعتراض می‌کند. شش‌رنگ این نامه را ترجمه و در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد.

کریس، از خشونتی دیگر پس از حمله در اتوبوس حرف می‌زند. خشونتی که قربانیان بسیار فراگیرتری دارد.

کریس، از خشونتی دیگر پس از حمله در اتوبوس حرف می‌زند. خشونتی که قربانیان بسیار فراگیرتری دارد.


 
شما چهره ی من را آغشته به خون در اتوبوس دیدید، ولی آیا واقعاً خون‌تان در برابر همجنسگراستیزی به جوش می آید؟
عکس من و دوست دخترم بعد از آن حمله همه جا منتشر شد؛ ولی تنها به خاطر اینکه ما سفید، فمینین و همان‌جنسی بودیم. همدلی و فعالیت باید برای همه باشد. در روز هفتم ژوئن، آدم‌هایی که مدت‌ها بود از زندگیم محو شده بودند تصمیم گرفتند که حالا که اسمم در صدر خبرهای بسیاری از رسانه ها قرار گرفته‌بود، خود را با فرستادن سیلی از پیام های مثبت در کنار عکسم به زندگیم وارد کنند و از من بپرسند: «دیدی این عکس رو؟». دیدم این عکس رو؟! البته که دیدم، به محض اینکه از من گرفته شد.
من در حالی که کنار عشقم دکتر ملانیا گیمونات نشسته، بودم داشتم با تلخی گریه می‌کردم، سرم از درد سوت می کشید. ملانیا از من آرام‌تر به نظر می‌رسید ولی خون از یقه‌ی لباس‌اش پایین می‌چکید. ما در حالی که منتظر پلیس بودیم از باریکه‌ی خونی که کف اتوبوس ریخته بود و انتهای‌اش به زخم‌های صورتمان می‌رسید عکس گرفتیم. من لحظه به لحظه می‌دیدم که چهره‌های ما – سفید، فمینین، پوشیده در موهای بلندمان – در هر قاره‌ای منتشر می‌شد. ملانیا از اسم و مشخصات من حفاظت کرد، زیرا من راحت نیستم مشخصاتم عمومی شود و در شبکه‌های اجتماعی هم حضور ندارم.
من اولین بار که عنوان نادرست خبر؛ «لزبین‌ها به خاطر نبوسیدن یکدیگر مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.»، به چشمم خورد با شگفتی خندیدم. اولاً که من دوجنس‌گرا هستم ولی این نکته‌ی اصلی نیست. حافظه‌ی من از آن زد و خورد به خاطر آدرنالین بالا در آن زمان کم رنگ شده‌است. این من را عصبانی می‌کند که نمی‌دانم ماجرا دقیقاً چطور شروع شد. ادامه‌ی عصبانیت من به خاطر آن احمق‌ها در اتوبوس نیست بلکه به خاطر استفاده‌ی رسانه ها از چهره‌ی به هم کوفته ی من برای بالا بردن تعداد مراجع به صفحات‌شان است.
برای چندین روز، عکس وحشت‌آور چهره‌های پرخون ما که حاکی از خشونت بود نگاه‌های مشتاق را ارضا کرد و به سرمایه‌ی کمپانی‌هایی که ارزش‌هایشان با من یکی نیست مثل «نیوز کرپس» و «سینکلیر برودکاست گروپ» افزود. بسیاری از خبرگزاری‌ها که چهره‌ی من را بدون اجازه منتشر کردند از جریان‌ها و سیاستمداران نژادپرستانه، زن‌ستیز و ضد مهاجرین حمایت می‌کنند. یکی از رهبران مطرح دنیا که آخرین روزش را در مسند مدیریت می گذراند و در تمام دوره‌ی کاریش از قوانین ضد هم‌جنس‌گرایان، نژادپرستانه و قوانین استعمارگرایانه حمایت کرده، با ما ابراز همدردی کرد. سلبریتی‌ها از طریق اینستاگرام با ما ارتباط گرفتند، سیاست‌مداران ما را ریتویت کردند، ادامه‌ی داستان ما را رسانه‌ها پوشش دادند. با وجود پوشش بی‌حاصل خبری، ملانیا با انرژی سعی کرد از این موقعیت برای جلب کردن توجه عموم به ریشه ی زن‌ستیزانه‌ی این حمله و میزان بالای عمل مجرمانه به خاطر تنفر استفاده کند. او الهام‌بخش بسیاری از اعضای جامعه کوئیر در سرتاسر دنیا شد تا روایت‌های خود را از خشونت بیان کنند.
یکی از عباراتی که تا سرحد تهوع در این میان تکرار شد این است: «باورم نمی شه این اتفاق افتاده. دیگه تو سال ۲۰۱۹  هستیم». من مخالفم. این حمله و سیرکی که رسانه‌های جمعی پس از آن راه انداختند اتفاقاً برای سال ۲۰۱۹ است. هم در کشورم آمریکا هم در انگلیس، این اتفاقات برای بدن‌های انسان‌های رنگین‌پوست، مردم بومی، ترنس‌ها، توا‌ن‌خواهان، کوئیرها، فقرا، زنان و مهاجرین آشناست. من در معرض بسیاری از این خشونت‌ها و ستم‌ها که بسیاری دیگر از طرف سیستم سرمایه‌دار، نژادپرست، مردسالار تجربه می‌کنند، قرار نگرفتم به خاطر اینکه این امتیاز را داشتم که سفیدپوست باشم با تحصیلات و با سلامت روحی و بدنی که هویت جنسی‌اش با نرم جامعه هم‌خوانی دارد. ارتباط میان میزان پوشش خبری این اتفاق و سرعت عمل پلیس و رنگ پوست ما اتفاقی نبود. میزان عکس العمل عموم در فضای مجازی به خبر قربانی شدن یک زن بلوند و یک زن سیاه مو هم اتفاقی نبود. کالا انگاری و بهره‌برداری از چهره‌ی من در نتیجه‌ی نادیده گرفتن قربانیان دیگری است که آزار و اذیتشان به اندازه ی ماجرای من وجدان و احساسات جامعه را جریحه دار نمی‌کند.
این عکس العمل فوق‌العاده نسبت به حمله‌ای که به ما شد را به عکس آلعملی عادی تبدیل کنید. من از شما خواهش می‌کنم این انرژی را چند برابر کنید و در جهت پاسخگویی شبکه ای از سیاستمداران منتخب، ارگان‌های حکومتی و کمپانی‌هایی استفاده کنید که همواره در شکل‌گیری و تداوم نظمی که تولید کننده‌ی این بی عدالتی هاست، پیش‌تر از اینکه این حمله در سال 2019 اتفاق بیفتد، تلاش کرده اند. پول‌های خود را به جای رنگین‌کمان سرمایه‌داران به سازمان‌هایی که توسط افراد رنگین‌پوست برای رسیدن به عدالت تشکیل شده‌اند بریزید. من به سازمان‌های زیر کمک مالی می کنم:
«Astraea Lesbian Foundation for Justice
Trans Women of Color Collective
Transgender Legal Defense and Education Fund»
از خودتان بپرسید چرا عکس دو زن همان‌جنسی که از نظر معیارهای امروزه زیبا تعریف می‌شوند شما را واداشت تا برای اولین بار راجع به روز افتخار جامعه‌ی اقلیت‌های جنسی بنویسید؟
نام و داستان زندگی انسان هایی مثل مولایسا بوکر، دانا مارتین، چنل اسکورلوک را یاد بگیرید. صدای کسانی باشید که برای حقوق اولیه و امنیت قشرهایی مبارزه کرده‌اند که به خاطر ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ما خیلی پیش تر از این‌که به صورت من مشت بکوبند به حاشیه رانده شده‌اند. پیدا کردن رهبران واقعی نیاز به کمی تحقیق و مبارزه در دنیای واقعی دارد. غیاب آنها از عناوین خبرها بی ارتباط با ستمی که بر آنها می رود نیست. برای خودتان و برای یکدیگر به پا خیزید و مبارزه کنید.
منبع: گاردین
 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *