ریشههای شرم از بدن در اقلیتهای جنسی ـ آزیتا دوستی
بدن ما از لحظه تولد «جنسی» میشود. به عبارت بهتر، از همان لحظهای که چشم بر جهان میگشاییم، برچسب «دختر» یا «پسر» میخوریم، والدین، اطرافیان و بهطور کلی، جامعه، با بدن ما، به مثابهٔ کالبدی «جنسی شده» برخورد می¬کند و بر اساس آن، ما از بدو تولد همواره تحت فشار هستیم که بدنمان را با انتظاراتی سازگار کنیم که درباره بدن «استاندارد» یا «طبیعی» «زنانه» یا «مردانه» وجود دارد. در این تعریف کلیشهای از بدن به اصطلاح «طبیعی»، بدنهایی که تا درجاتی واجد هردو ویژگیها و یا شاخصهای جنسی منتسب به زنانه و مردانه هستند، بدنهای از نظر جنسیتی خنثی و بدن افراد اینترسکس (میان جنسی) و ترنس جندر (تراجنسی)، انگ خورده و «غیرطبیعی» خوانده میشوند. این تعریف کلیشهای همچنین برای بدنها، بر حسب جنسیت، سایز و ویژگیهای خاصی را نیز تعریف میکند. به این ترتیب، مردی که بدن ظریفی دارد «زنانه» یا «سوسول- اواخواهر» نامیده میشود و زنی که چهارشانه، دارای صدای بم و یا درشت اندام است «مردانه»، «نخراشیده» یا «گولاخ». برخی افراد هم که در میانه این طیف قرار دارند از دید جامعه «دوجنسه» یا «نروموگ» اند.
شاید بههمین دلیل باشد که احساس نارضایتی از بدن و شرم از بدن، در میان اقلیتهای جنسی، رایجتر است. چرا که آنان بیشتر ممکن است در گنجاندن بدن خود در این کالبد جنسی سازی شده و از قبل تعیین شده با چالش مواجه شوند. هر قدر چارچوب تعاریفی که جامعه برای شکل بدن، زبان بدن و پوشش بدن «زنانه» و «مردانه» ارائه میکند، تنگتر، غیرقابل انعطافتر و جنسیت زدهتر باشند، اقلیتهای جنسی بیشتر با بازخوردهای منفی، کنجکاویهای بیجا یا قضاوتهای بیمورد درباره بدن و پوشششان مواجه میشوند. روشن است که وقتی کسی با این پیامهای مستقیم و غیرمستقیم بهطور روزمره بمباران شود، نارضایتی و شرم درباره ظاهر و بدن نیز در او افزایش مییابد.
در واقع، بدنهای این گروه از افراد، در هنگام حضور در فضاهای عمومی سرکوب میشود. به طور مثال، ترنس جندرها و ترنس سکشوالها را در نظر بگیرید که چگونه بهواسطه بدنهایشان در فضاهای دوگانهٔ تفکیک جنسیتی شده، متحمل تیعیض و تمسخر یا حتی خشونت میشوند. از سرویسهای بهداشتی گرفته تا خوابگاهها، مدارس و فضاهای درمانی ممکن است از پذیرش آنان در بخشی که متناسب با جنسیت شان است سرباز بزنند. در کشوری همچون ایران که فضاهای عمومی حتی دانشگاه و پارک و مکانهای ورزشی بسیار جنسیت زده و بر مبنای زن و مرد تفکیک شده است، کسانی که نمایش و اجراگری بدنهایشان خارج از کلیشههای مرسوم است، فشار مضاعفی را متحمل میشوند. چنین تجاربی بهطور روزمره، سبب میشود که این افراد بهطور مداوم با بدنهایشان اشتغال ذهنی پیدا کنند و هرچه بیشتر تلاش کنند که ظاهرو کالبدشان را در دوگانه مرد یا زن بگنجانند تا مبادا با برخوردی تحقیرآمیز مواجه شوند.
سرکوب بدنهایی که در دوگانه کلیشهای جنسیت نمیگنجند اما تنها به فضاهای عمومی خلاصه نمیشود. بسیاری از این افراد از کودکی و نوجوانی به دلیل تفاوت در ابراز (بیان) جنسیتی شان در فضاهای خصوصی مانند خانواده یا جمع دوستان، مورد تمسخر یا تحقیر قرار میگیرند. وضعیت کسانی که با بدن منتسب به مرد، به دنیا میآیند ولی ظاهر، بدن، حرکات یا رفتارشان با معیارهای «مردانگی» به مفهوم هترونورماتیو (دگرجنس محورانه) و سنتی آن همخوان نیست، شاید حتی از بقیه دشوارتر باشد چرا که جوامع مردسالار، سرپیچی از «مردانگی» را کمتر تاب میآورند تا سرپیچی از معیارهای «زنانگی». کسانی که با بدن منتسب به زنان متولد میشوند اگر به قدر کافی «لوند»، «ملوس» و «ظریف» نباشند، اگرچه ممکن است در نوجوانی به دلیل فاصله گرفتن از تصویر زنانگی سنتی با عناوینی مانند «اسپرت»، «مستقل»، «قوی» و… تایید شوند، اما در سنین بالاتر، احتمالا با چنین جملاتی روبرو خواهند شد «عین مردها رفتار نکن» یا «عقدهٔ مرد بودن داری؟». به این ترتیب، اقلیتهای جنسی نه تنها در مدرسه و محل کار و خیابان، بلکه حتی در جمع فامیل و دوستان شان نیز اغلب فضای امنی برای ابراز و یا اجراگری جنسیت شان، آنگونه که خود میخواهند، ندارند.
یکی دیگر از دلایلی که به چنین شرمی دامن میزند، حضور کمرنگ یا عدم حضور کاراکترهایی با بدن و ظاهر غیردوگانه جنسیتی در رسانهها، تبلیغات و فیلم هاست. چنین نمونههایی در رسانهها -بهویژه رسانههای فارسی زبان- به تصویر کشیده نمیشوند. حتی اگر هم رسانه بخواهد یک شخصیت از جامعه اقلیتهای جنسی را نمایش دهد ترجیح میدهد با رویکردی محافظهکارانه، دست به انتخاب افرادی بزند که به چارچوبهای «هنجار» جنسیت و پوشش نزدیک باشند. یک نمونه روشن، حذف نیما فریدمهر، شرکت کننده برنامه ببین تی وی شبکه من وتو به دنبال تصمیم او برای پوشش متفاوت و به تعریف معمول «زنانه» بود. چنین حذفی چه پیامی را دربردارد؟ آیا شخصیت نیما و تمایلات او نسبت به زمانی که در همان برنامه با هیبتی مردانه در مقابل دوربین قرار میگرفت، تغییری کرده است؟ مسلما خیر. تبعیض در اینجا به واسطه بدن اعمال میشود. پیامی که این رسانه و امثال آن به جامعه اقلیتهای جنسی میدهد این است که اگر بدن و پوشش شما به قدر کافی در چهارچوبهای پذیرفته شده «زنانه» یا «مردانه» نگنجد، شرم آور است و «قابل نمایش» نیست.
جنبه دیگری از شرم بدنی که به اقلیتهای جنسی تحمیل میشود در برخورد با سیستم بهداشت و درمان اتفاق میافتد. در شرایطی که رابطه جنسی بین دو همجنس برچسب میخورد، احتمال کمی وجود دارد افراد بتوانند به راحتی درباره بدن شان یا دغدغههایی که درباره سلامت جسمی و جنسی شان دارند با پزشکان شان صحبت کنند. حتی در پیشرفتهترین کشورهای دنیا، نظامهای سلامت و بهداشت، عمدتا ًهمچنان دگرجنسگرا محور اند. بهطور مثال، زن همجنسگرایی را در نظر بگیرید که از طرف پزشک مورد سوال قرار می¬گیرد که آیا از نظر جنسی فعال هست یا خیر. به محض اینکه او به چنین سوالی پاسخ مثبت دهد، پزشک درباره روش پیشگیری از بارداری او سوال میکند! پژوهشها حاکی است درصد بالایی از اقلیت-های جنسی، در مواجهه با شرایط مشابه، گرایش جنسی شان را برای پزشک شان فاش نمیکنند چرا که از واکنش او عمیقا بیمناک هستند. دغدغههای مشابهی نیز برای مردانی وجود دارد که با همجنسان خود رابطه جنسی دارند. ترس از ایدز و بیماریهای منتقله از راه جنسی از یک سو و ترس از مورد قضاوت و بازخواست قرار گرفتن از سوی دیگر، مانع از بیان آزادانه این رابطه و دغدغههای ناشی از آن میشود.
به همه اینها اضافه کنید دغدغههای عمومی که ممکن است هر فردی با هر گرایش و هویتی درباره ظاهر و بدن خود داشته باشد. مانند نگرانی درباره سایز بدن و ترس از چاقی یا لاغری. به علاوه، سرکوب و شرم القا شده به اقلیتهای جنسی که متعلق به اقلیتهای نژادی و ملی نیز هستند (رنگین پوستان و مهاجران) و اقلیتهای جنسی دارای بیماری مزمن یا محدودیتهای حرکتی و مانند آن به مراتب نیز شدیدتر و پیچیدهتر است.
به نظرمیرسد لازم است تجربیات مربوط به سرکوب بدن اقلیتهای جنسی هرچه بیشتر بازگو شوند تا جامعه در مورد برخوردهای خود حساس شود. هر چه میزان چنین حساسیتی افزایش یابد، امکان آسیب زدن به دیگران به صورت نا آگاهانه کاهش مییابد و مقاومت افراد، در مقابل فشار و سرکوب عمدی افزایش مییابد.
این یادداشت ابتدا در وبسایت ایران وایر به انتشار رسیدهاست.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.