رشد پس از برون‌آیی در دوجنس‌گرایان

جِنا بروان‌فیلد دانشجوی دکترای روانشناسی مشاوره در دانشگاه میسوری (۲۰۱۷) در مطالعه‌ای به «رشد پس از برون‌آیی» در دوجنس‌گرایان پرداخته است.


به مناسبت ۲۳ سپتامبر، روز جهانی مشاهده‌پذیری دوجنس‌گرایان
Bisexual.org: برون‌آیی یا آشکارسازی به‌عنوان یک دوجنس‌گرا در دنیای دوقطبی که امتیازها در آن در اختیار دگرجنس‌گرایان است شجاعت می‌طلبد و اغلب فرایندی تکرارشونده است. طبق یافته‌های پروژه پیشرفت جنبش، «تنها ۲۸٪ افراد دوجنس‌گرا می‌گویند که همه یا اکثر افراد مهم در زندگی‌شان از دوجنس‌گرا بودن آن‌ها آگاهند. این رقم در هم‌جنس‌گرایان مرد (گی‌ها) ۷۷٪ و در هم‌جنس‌گرایان زن (لزبین‌ها) ۷۱٪ است.» برون‌آیی برای دوجنس‌گرایان، تنها اعلام عضویت در جامعه ال‌جی‌بی‌تی نیست، بلکه موانع و چالش‌های دیگری نیز بر سر راه آن‌ها وجود دارد. با این وجود، آن دسته از ما دوجنس‌گرایان که احساس امنیت می‌کنیم و برایمان سودمند است، برون‌آیی می‌کنیم. خب، فواید این برون‌آیی چیست؟
در اوایل سال ۲۰۱۶، جِنا بروان‌فیلد دانشجوی دکترای روانشناسی مشاوره در دانشگاه میسوری در کانزاس سیتی مطالعه‌ای را برای یافتن پاسخ این سوال آغاز کرد. او می‌خواست فواید برون‌آیی را در تجربه افراد دوجنس‌گرا، و هم‌چنین فاکتورهایی که بهره‌مند شدن از این فواید را برای آن‌ها آسان‌تر می‌کند و یا به تاخیر می‌اندازد شناسایی کند. من اخیرا فرصتی داشتم تا با براون‌فیلد درباره نتایج این مطالعه گفت‌وگو کنم.
سیزده شرکت‌کننده این تحقیق خود را دوجنس‌گرا می‌دانستند. عمده آنان اروپایی-آمریکایی، و سایرین خود را لاتین می‌دانستند، و از نظر جنسیتی شامل مردان و زنان ناترنس (سیسجندر)، جنسیت کوییر (جندرکوییر)، بی‌جنسیت، جنسیت غیردوگانه (نان‌باینری) و دوجنسیتی می‌شدند. این مطالعه از افراد بالای ۱۸ سال دعوت به شرکت کرد و نهایتا جمعیت مورد مطالعه ۲۳ تا ۶۱ سال (میانگین ۳۶ سال سن) داشتند. تمام شرکت‌کنندگان به نحوی برون‌آیی کرده بودند، به این معنی که هویت بایسکشوال خود را لااقل با یک نفر دیگر در میان گذاشته بودند. یک تیم در مکتوب کردن و تحلیل مصاحبه‌های براون‌فیلد با شرکت‌کنندگان نقش داشتند: مشاور دانشکده دکتر کریس براون، دانشجویان دکترا سارا م. اصلان و ساتیا یانو جیوانبا، و دانشجویان ارشد سارا ب. وان‌متسون و جاستین ای. هائوکبو.
این تیم با عمیق شدن در موضوع تاثیر برون‌آیی، از طریق مصاحبه‌های تلفنی، اسکایپی و به صورت رو در رو سه حوزه رشد را شناسایی کردند: «رشد درون‌فردی (مثال: زندگی صادقانه‌تر، بهبود سلامت روانی)، رشد بین‌فردی (مثال: بهبود روابط، مدافع بهتری بودن در تعاملات روزمره، دفاع قوی‌تر در اجتماع)، و افزایش هوشیاری اجتماعی (مثال: آگاهی بهتر از مفاهیم امتیاز و سرکوب).» در نوبت دوم مصاحبه‌ها از طریق ایمیل به شرکت‌کنندگان این فرصت داده شد که درباره این سه حوزه نظرات خود را بیان کنند. شرکت‌کنندگان موارد زیر را گزارش کردند: «عوامل متنی متعدد، (مثال: حمایت خانواده، الگوهای الهام‌بخش بایسکشوال، و اوضاع اجتماعی-سیاسی)، منابع (مثال: مراقبت‌های بهداشت روانی، اجتماع دوجنس‌گرایان و در مجموع اجتماع ال‌جی‌بی‌تی‌کیو، و موسسات آموزش عالی)، و تجربیات تبعیض (دوجنس‌گراهراسی/نامرئی بودن/حذف شدن و غیره).»
نتایج این مطالعه نشان داد که به طور خاص در حوزه رشد درون‌فردی، فواید ناشی از احساس واقعی و صادق بودن ناشی از برون‌آیی میان تمام شرکت‌کنندگان مشترک بوده است. براون‌فیلد می‌گوید تمام شرکت‌کنندگان درباره «برون‌آیی» به نوعی از احساس «آمدن به خانه» پیش خودشان حرف زدند.
در خصوص روابط بین‌فردی، بسیاری از شرکت‌کنندگان گفتند کیفیت بهتری از رابطه را تجربه کرده‌اند. والدهایی که به فرزندانشان برون‌آیی کرده بودند گفتند احساس می‌کنند «فرزندشان شناخت عمیق‌تری از آن‌ها دارد» و «ارتباط عمیق‌تری با یکدیگر دارند». آنطور که براون‌فیلد می‌گوید، «این هنجار وجود دارد که اگر یک والد دوجنس‌گرا هستید، بهتر است به فرزندتان نگویید؛ آن‌ها نیازی به دانستن این مسئله ندارند، صرفا خودتان را پاک کنید و به‌عنوان گی، لزبین، یا استریت دیده شوید». بنابراین این نکته که والدهای دوجنس‌گرایی وجود دارند که از برون‌آیی به فرزندانشان به سلامت عبور کردند و روابطشان با فرزندشان بهبود یافته بسیار قابل توجه است.
شرکت‌کنندگان هم‌چنین گزارش کردند که در شرایط مواجهه با دوجنس‌گراهراسی موقعیتی، برای طرفداری و دفاع احساس راحتی بیشتری داشتند. بسیاری از شرکت‌کنندگان اعلام کردند که دیگر از اینکه در زمان مقابله با حرف‌های دوجنس‌گراهراسانه، انگیزه‌هایشان زیر سوال برود یا در معرض آشکار شدن توسط دیگران قرار بگیرند نمی‌ترسند. براون‌فیلد تاکید می‌کند که این امر به افراد دوجنس‌گرا کمک می‌کند که «در تعیین مرز با دیگران احساس راحتی بیشتری بکنند.»
این مطالعه دریافت که حمایت شریک زندگی فرد به طور ویژه‌ای مهم است و یکی از عوامل تسریع یا تاخیر در رشد ناشی از برون‌آیی به حساب می‌آید. براون‌فیلد می‌گوید این یک بُعد منحصربفرد برون‌آیی دوجنس‌گرایان است، از این نظر که برون‌آیی یک دوجنس‌گرا «لزوما به معنای پایان دادن به یک رابطه نیست» و این خود نشان‌دهنده اهمیت دسترسی به منابع برای پارتنرهای افراد دوجنس‌گراست.
دراین مطالعه، «اجتماع» اغلب به عنوان عامل کمکی در مسیر رشد مرتبط با برون‌آیی ذکر شد. شرکت‌کنندگان ارتباط با جامعه دوجنس‌گرایان، اجتماع کلی ال‌جی‌بی‌تی و ارتباط با جامعه افراد کوییر رنگین‌پوست را به طور ویژه‌ای مفید ارزیابی کردند. براون‌فیلد می‌گوید برخی از این فرایندهای ساخت اجتماع در فضای مجازی و گاهی پیش از آشکارسازی رخ داده است. «داشتن چنین اجتماعی پیش از برون‌آیی به دلیل آنکه امکان دسترسی به اجتماع پس از برون‌آیی را فراهم می‌کند، به تسهیل فرایند برون‌آیی و رشد پس از آن کمک کرده است.» براون‌فیلد به اهمیت دسترسی به فضاهای رویت‌پذیر برای افراد ال‌جی‌بی‌تی‌کیو اشاره می‌کند – حتی اگر هرگز وارد آن نشویم. «برخی از اعضای جامعه بیان کردند که در محیط دانشگاه دیدن اینکه جامعه ال‌جی‌بی‌تی‌کیو فضایی فیزیکی از طریق سازمان‌های دانشجویی در اختیار دارد مثبت بوده است. چه آن‌ها در آن فضا شرکت کرده باشند یا نه، دیدن این منابع در آن مکان‌ها سودمند بوده است.»
در حوزه سوم یعنی هوشیاری اجتماعی، براون‌فیلد بیان می‌کند که «برای شرکت‌‌کنندگان، به‌ویژه آن‌هایی که به میزان قابل‌توجهی از امتیازات اجتماعی بواسطه هویت خود برخوردار بوده‌اند… برون‌آیی به‌عنوان دوجنس‌گرا یکی از اولین تجربیاتی بود که بواسطه آن با واقعیت به‌حاشیه‌رانده‌شدگی روبرو شدند و به این درک رسیدند که “اوه! پس سرکوب این‌شکلی است”». این به نوبه خود سبب شد که در آنان نسبت به تجربیات دیگران «همدلی» ایجاد شود. برخی شرکت‌کنندگان گزارش کردند که اعلام دوجنس‌گرایی‌شان آن‌ها را نسبت به «امتیاز سفیدپوست بودن و یا امتیاز ناترنس (سیسجندر) بودن‌شان آگاه کرده». شرکت‌کنندگان گزارش کردند که دیدن تنوع و گوناگونی داخل جامعه دوجنس‌گرایان به آن‌ها در ساخت آگاهی اجتماعی نسبت به تجربیات افراد از امتیازات اجتماعی و سرکوب کمک کرده است.»
براون‌فیلد با تاسف بیان می‌کند که مطالعه او نشان داد دوجنس‌گراهراسی و تک‌جنس‌گرامحوری مانع از رشد پس از برون‌آیی می‌شود. وقتی از شرکت‌کنندگان درباره موانع سوال شد، آن‌ها داستان‌هایی تعریف کردند درباره «افرادی که با کشش به هم‌جنس راحت نبودند»، «گی‌ها و لزبین‌هایی که یک فرد دوجنس‌گرا را طرد می‌کردند» و «حذف شدن و احساس نامرئی بودن».
یکی دیگر از ابعاد برون‌آیی که توسط بسیاری مطرح شد «تاثیر نامرئی بودن» بود و اینکه «چگونه نامرئی بودن توانایی آن‌ها برای برون‌آیی به خودشان و همچنین آغاز فرایند برون‌آیی به دیگران را تحت تاثیر قرار داده.» براون‌فیلد این نکته را طرح می‌کند که نامرئی بودن دوجنس‌گرایان «رشد پس از برون‌آیی را در آن‌ها تحت تاثیر قرار می‌دهد». او شرح می‌دهد که عده زیادی از شرکت‌کنندگان می‌گفتند “من کلمه دوجنس‌گرا و معنی آن را می‌دانستم، اما با وجود اینکه در ذهنم آن را می‌شناختم باز هم احساس می‌کردم [دوجنس‌گرایی] چیزی نیست که من مجاز باشم برای خودم قائل شوم”.
«این به ما کمک می‌کند که واقعا بفهمیم نامرئی بودن یعنی چه و فرق آن با ذهنیت متمرکز بر از قلم نیانداختن کلمه دوجنس‌گرا چیست. این تنها بخشی از مسئله است، ما به جای آنکه صرفا بر کلمات و تعاریف تاکید کنیم، نیاز داریم که مطمئن شویم این تعاریف با این ایده که هویت دوجنس‌گرا یک هویت معتبر برای قائل شدن است گره بخورد». در طرف دیگر، رویت‌پذیری یا مشاهده‌پذیری کمک بزرگی به رشد پس از برون‌آیی می‌کند. شرکت‌کنندگان این نکته را طرح کردند که شناختن مستقیم فردی که «به هویت دوجنس‌گرایی خود افتخار می‌کند، به آن‌ها در رشد و تقویت حس افتخار به هویت خودشان و لذت و سرور ناشی از آن کمک کرده است.»
آنچه براون‌فیلد از این کار با خود به همراه برد این بود که با وجود دشواری‌هایی که وجود دارد، برون‌آیی فوایدی هم دارد. او شرح می‌دهد که «نتایج موید این مطلب است که ما حول معنا و مفهوم برون‌آیی به گفتمانی متعادل نیاز داریم. بنابراین به جای اینکه تنها یک سمت موضوع را پررنگ کنیم، باید درباره این دشواری‌ها و فواید همزمان صحبت کنیم.» براون‌فیلد بر اهمیت حرکت به سمت الگوی فراگیرتری از مراقبت و حمایت تاکید می‌کند. «ما نمی‌توانیم تنها بر مشکلات ال‌جی‌بی‌تی‌کیو و مسائل خاص افراد دوجنس‌گرا تمرکز کنیم، بلکه باید به راه‌هایی برای توانمند کردن این افراد مجهز شویم و به این اجتماعات کمک کنیم آن احساس افتخار و سربلندی را که در وجود خود دارند به آغوش بکشند.»
این تنها بخش‌های مختصری از این مطالعه تجربی بود. این تحقیق در ژورنال روانشناسی گرایش جنسی و تنوع جنسیتی به چاپ رسیده است.
براون‌فیلد که خود را دوجنس‌گرا می‌داند تصمیم دارد به فعالیت خود درون جامعه دوجنس‌گرایان ادامه دهد تا «راه‌های خاص حمایت از افراد دوجنس‌گرا» را دریابد.
«شاید شما در تک تک فضاهایی که در آن‌ها حضور دارید امکان برون‌آیی نداشته باشید، امید من این است که در آن فضاهایی که فرد قادر به برون‌آیی است بتواند برای سلامت فردی خود این فرصت را به کار گیرد.»

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *