آبی مایل به صورتی، روایت آشنای ترنس‌ها از سرتاسر ایران


متن زیر گزارش یکی از همکاران شش‌رنگ در تهران است که پس از دیدن نمایش آبی مایل به صورتی برایمان ارسال کرده است:
(عکس‌ها از سایت تیوال)
آبی مایل به صورتی نام نمایشی است به قلم و کارگردانی ساناز بیان که هم‌اکنون در تهران در حال اجراست. این نمایش که به ‏گفته‌ی کارگردان نشات گرفته از کار تحقیقی مادرش است که سال‌ها قبل به عنوان روزنامه‌نگار با زنی ترنسجندر مصاحبه ‏می‌کرده و دفتر خاطرات او نزد مادرش به جا مانده بود. خاطراتی که پانزده سال در دفتر روزنامه توقیفی محبوس شده و ‏سرانجام ساناز بیان به دنبال آن رفته است. ‏
داستان، روایتی است که دوستان و آشنایان آن زن(شهرزاد) از زندگی خودشان و همچنین شهرزاد بیان می‌کنند. گرچه روایت‌ها ‏گاهگاهی با گفته‌های غیرعلمی‌ای همچون “تاثیر استرس جنگ بر تولد نوزدان ترنسجندر” همراه شده است و یا از فتوای آقای ‏خمینی مبنی بر شرعی بودن عمل جراحی تطبیق جنسیت سخن به میان می‌آورد بدون آنکه از نقش مخرب فتوای پیشین او سه ‏سال پیش از انقلاب 1357 حرفی بزند. فتوایی که به موجب آن عمل‌هایی که در ایران در حال انجام بودند متوقف شده و حرام ‏اعلام گشتند. با این وجود نمایش روایتی دردناک و آشناست گویی که پیشتر از دوستان خودمان هم شنیده‌ایم. داستان توهین، ‏حذف، کتک خوردن، خودکشی و حتی قتل. داستانی آشنا که نفس را در سینه تماشاگران محبوس کرد، به گریه انداختشان و با ‏اندوه از سالن نمایش راهی‌شان کرد.‏

این اثر هنری و سایر آثار همچون “خودکار بیکار” از سامان ارسطو و یا نمایش “شلتر” به نویسندگی خانم بیان که به شکلی ‏حاشیه ای به موضوع ترنسجندرهای رانده شده از خانه اشاره کرده بود. از گام‌های موثر و درست در بستری است که سعی در ‏حذف افراد متفاوت دارد. در جامعه‌ای که به بیان خود نویسنده هرچه را که از آن می‌ترسد یا به سخره می‌کشد و یا مدفون ‏میسازد. ماجرایی که ترنس‌های ایرانی هر روز با آنان دست به گریبانند. دست به دست شدن عکس‌های آنان در شبکه‌های ‏اجتماعی به قصد آزار و تمسخر، توهین و آزار فیزیکی مستمر در فضای عمومی و امروز حتی ساخت مستندهای دست چندم ‏که می‌خواهند به ترنس‌ها بیاموزند یک ترنس واقعی چگونه است!‏
آثار هنری بدون کار تحقیقی و علمی درست در نهایت می‌تواند موجب تشدید توهین و تحقیر نسبت به اقلیت‌های جنسی شود. اما ‏اگر همراه با دانش و تجربه‌ی کافی باشد می‌تواند در شرایطی که ساختار موجود سعی در پزشکینه سازی موضوع ترنس دارد، ‏طرحی نو دراندازد.‏

این نمایش موضوع را محدود به تهران نکرده، بلکه گستردگی درد را از جنوب کشور (کرمان) تا شمال(گیلان) به نمایش ‏گذاشت. نشان داد یک پزشک در پایتخت می‌تواند بیش از یک مادر روستایی بی‌سواد گیلانی ترنسفوب باشد. ترنسفوبیا محدود به ‏قشر و یا منطقه خاصی نیست. ترنسفوبیا یک بیماری‌ اجتماعی است که بیش و کم همگان با آن دست به گریبانیم. نشان داد درد و ‏رنج یک ترنس آنچنان که حاکمیت سعی درنشان دادن آن دارد با عمل جراحی تطبیق جنسیت پایان نمی‌یابد، بلکه همچون انرژی ‏از شکلی به شکل دیگر تغییر می‌کند. اعمال جراحی تنها یک قدم در این راه است اما گام‌های اساسی‌تر ایجاد فرصت‌های برابر ‏برای کودکان و بزرگسالان ترنس است تا شرایطی محیا شود که هیچ کودک ترنس و یا اینترسکسی به سبب تفاوت با بقیه ‏همسالان از تحصیل محروم نگردد. هیچ ترنسی به دلیل هویت جنسیتی خود از محل کار اخراج نشود و هیچ ترنسی بالاجبار در ‏پروسه عمل قرار نگیرد.‏


شش‌رنگ در شبکه‌های اجتماعی‎:

🌈 https://6rang.org
🌈 t.me/Iran6Rang
🌈 instagram.com/6rangiran
🌈 facebook.com/6rang.Iran
🌈 youtube.com/user/6rangIran
🌈 tribunezamaneh.com/archives/author/6rang-org‎

Info@6rang.org

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *