گزارش کنفرانس جهانی ایلگا 2014-مکزیکوسیتی(روز چهارم)
عکس ها و گزارش از شادی امین
او برنامهی روز چهارم کنفرانس جهانی ایلگا را چنین گزارش میکند:
پنجشنبه با تاخیری طولانی آغاز شود، اما مسئولین پس از تنها ده دقیقه تاخیر به شروع کار پرداختند. بخش اول برنامه به معرفی افرادی اختصاص داشت که برای مدیریت ایلگا و نیز مسئولیت بخش زنان کاندید شده بودند. پیش از همه تامارا پشت تریبون رفت و نطق کاندیداتوری خود را چنین ارائه نمود: “من وکیل هستم، خود را ترنسجندر، لزبین، و صدای ترنسها میدانم. ونزوئلایی هستم و درد کشورهای جنوب را خوب میشناسم. به کارم اعتیاد دارم، روزانه تا پانزده ساعت کار میکنم و علاقمندم همچنان در سرنوشت ایلگا و سرنوشت خودمان موثر باشم…” پس از او روت به روی صحنه رفت تا از تجربیات هفت سالهاش در کار با ایلگا سخن بگوید. او ضمن تاکید بر لزوم کار جمعی و تقویت نگاهی پیشرو چنین عنوان کرد که خود را زن یا مرد نمیداند و حاضر به پذیرش هیچ گونه هویت جنسی برای خود نیست.
کاندید بعدی که “روبرتو دِ هسوس” نام داشت خود را گی معرفی کرد و بر ضرورت رشد نقاط مثبت و رفع نقاط منفی تاکید نمود.
کندی از کانادا بود. او که خود را لزبین بوچ میداند، بر لزوم پیشبرد مبارزه با هموفوبیا و ترنسفوبیا، و نیز تقویت تلاشهای سازمانیافته برای تغییرات فرهنگی و سیاسی تاکید کرد. پس از این سخنان قرار شد هر یک از شرکتکنندگان یکی از اسامی را روی کارتهای رای خود با علامت ضربدر مشخص کنند و کارتها را به صندوق بریزند.
پآینده رسید. بنا بود کشورهای داوطلب به معرفی و توضیح امکانات تشکل خود بپردازند و حاضرین بر اساس همین اطلاعات در مورد کشور میزبان تصمیم بگیرند. سه کشور بوتسوانو، کوبا و تایلند برای میزبانی کنفرانس سال 2016 کاندید شده بودند. پیش از همه نمایندهی بوتسوانو به معرفی این کشور و طبیعت آن پرداخت و از امنیت و آزادی همجنسگرایان در بوتسوانو سخن گفت. این کشور در همسایگی زیمباوه قرار دارد. پس از او دو نفر از شرکتکنندگان کوبایی تلاش کردند تا حاضرین را به حمایت از میزبانی کوبا تشویق کنند. این دو ضمن نمایش تصاویری از مردم کوبا و طبیعت ساحلی آن از امنیت این کشور سخن گفتند و توضیح دادند که همجنسگرایان و ترنسهای کوبایی سالهاست که مراسم پراید را آزادانه برگزار میکنند. در نهایت نمایندگانی از تایلند به روی صحنه رفته و از مزایای این کشور گفتند. آنان ضمن اشاره به برگزاری کنفرانس امسال در آمریکای لاتین چنین استدلال کردند که بهتر است کنفرانس آینده در کشور تایلند که خارج از آمریکای لاتین واقع شده برگزار شود. مسئولین کمیسیون حقوق بشر تایلند هم برای شرکت در این بخش و تبلیغ برای میزبانی کشورشان سی و شش ساعت پرواز کرده بودند.
در حین شنیدن سخنان این افراد که هر یک از امکانات کشور خود برای میزبانی کنفرانس، پیشرفتهایشان در زمینهی حقوق همجنسگرایان و همکاری و حمایت دولتهایشان سخن میگفتند بارها اشکم سرازیر شد. دلم به حال تنهاییمان میسوخت. دیدم که اینها برای میزبانی از پانصد نفر در کشورشان اعلام آمادگی میکنند و ما و بسیاری از دوستانمان در ایران قادر به برگزاری جمعهای رسمی پنج نفره هم نیستیم و عملا هیچ حقی نداریم. مدام از خودم میپرسیدم ما کجاییم و اینها کجا. شدت اندوه و خشمم را در آن لحظات نمیتوانم درست بیان کنم.
در ادامهی برنامه پنلی برای بحث عمومی با شرکت شهرزاد (Sheherezade Kara)، مایکه(Mikee Nunez Inton) از فیلیپین و روبرتو (Roberto de Jesus) از برزیل برگزار شد. مدیریت پنل را هلن کندی (Hellen Kenedy)از کانادا بر عهده داشت. مایکه که یک ترنسزن فیلیپینی است گزارشی در مورد وضعیت ترنسها و خشونتهایی که بر علیه آنها اعمال میشود ارائه کرد. پس از او روبرتو به زبان اسپانیایی از شرایط زندگی ترنسها و همجنسگرایان در برزیل سخن گفت. متاسفانه من دستگاهی برای ترجمه در اختیار نداشتم و توضیحات او را از دست دادم. سخنران آخر شهرزاد بود که در مورد فعالیتهای آرک اینترنشنال ( (Arc International توضیحاتی ارائه کرد. او از پیروزی بزرگ ماه سپتامبر خبر داد که با تلاش بیست و پنج سازمان فعال در حوزهی حقوق همجنسگرایان و ترنسها محقق شد و در نتیجهی آن ممنوعیت هر گونه تبعیض و خشونت مبتنی بر گرایش جنسی و هویت جنسیتی برای اولین بار از سوی یکی از ارگانهای سازمان ملل، یعنی شورای حقوق بشر با بیست و پنج رای مثبت تصویب گردید.
در ادامه به بحث در مورد واژگانی پرداختیم که در طول کنفرانس مورد استفاده قرار گرفته بودند. دقت افراد در انتخاب واژهها ذهن من را به جانب این نکته معطوف کرد که افراد جامعهی ما چه آسان و بی دقت در مورد هویت جنسی و جنسیتی دیگران سخن میگویند، بی آن که در مباحث دقیق و دامنهدار مربوط به انتخاب واژگان مناسب شرکت کرده باشند. در این بخش از کنفرانس بسیاری از حضار از کاربرد نادرست برخی مفاهیم ابراز نگرانی کردند و بر شیوههای اصولی انتخاب واژگان تاکید نمودند. روشهایی که افراد حاضر در این کنفرانس برای مباحثه در پیش میگرفتند میتواند برای بسیاری از تشکلهای ایرانی آموزنده باشد.
بعدازظهر طبق روال روزهای پیش گروههای کاری مختلفی تشکیل شد. من کارگاه تعیین سیاست ایلگا در مورد ترنسها را انتخاب کردم و پس از آن هم در بخش تدوین استراتژی ایلگا حاضر شدم. ساعت هفت بعدازظهر چندین اتوبوس زرد رنگ ما را به مرکز فرهنگی مکزیکوسیتی منتقل کردند تا شب را به اتفاق جشن بگیریم. در ساختمانی بزرگ و زیبا و قدیمی حاضر شدیم .
در گوشهی راست سالن دکوری قرار داشت که به رسم مکزیکیها برای ادای احترام به مردگان و وداع با آنها تزیین شده بود. عکس دهها نفر بر دیوارها خودنمایی میکرد؛ از فردی مرکوری گرفته تا سافو، اسکار وایلد و دیگران. در یک کلام، با تصاویر افراد همجنسگرایی مواجه شدیم که در طول تاریخ و به شیوههای مختلف راه را برای فعالیت ما هموار کرده بودند. تعدادی مجسمهی شکری کوچک به شکل اسکلت جمجمه چیده شده بودند که نمایانگر نیاز مردگان به چیزهایی چون سیگار، میوه و نان بودند؛ تو گویی مردگان هنوز در قید حیات هستند.
در بخش بعدی برنامه، وزیر حمل و نقل و متروی مکزیکوسیتی ضمن تبریک برگزاری کنفرانس، چکی را به عنوان حمایت از کنفرانس به گلوریا پرز اهدا نمود. پس از آن نوبت به رقص و موسیقی و برنامههای متنوع هنری رسید. حاضرین پس از چهار روز سفر و کار فشرده به استراحت پرداختند و شادمانه گپ میزدند و آنها که انرژی بیشتری داشتنند مشغول پایکوبی شدند.
شب پس از پایان برنامه زمانی به هتل رسیدم که نشست بررسی ادواری وضعیت حقوق بشر در ژنو آغاز به کار میکرد. مشغول تماشای پخش زندهی این برنامه شدم . بسیار خرسندم که تلاشهای شش رنگ و سازمان عدالت برای ایران در ماههای گذشته به ثمر نشست و توانستیم کشورهای بیشتری را برای طرح مسالهی تبعیض بر علیه همجنسگرایان و ترنسها قانع کنیم.
این بار یازده کشور در مورد این مساله توصیههایی به ایران ارائه نمودند. فارغ از نتیجهی عملی این نشست، بر مسئولان جمهوری اسلامی روشن خواهد شد که ایران پستوی خصوصی آنها نیست و نمیتوانند بنا بر میل و منفعتشان رفتار کنند و هیچ اعتراضی نشنوند. طرح این موضوع، توجه نهادهای حقوق بشری، سندیکاها، فعالین و روشنفکران را به مسالهی سرکوب همجنسگرایان و ترنسها در ایران جلب میکند، به کرات در رسانههای ایرانی مطرح میشود و در نهایت دولت ایران را به موضعگیری وامیدارد. مگر نه این که آگاهیرسانی نخستین گام برای تغییر است؟
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.